بازی‌هایی که شما را در نقش آنتاگونیست قرار می‌دهند

You’re Here Because You Wanted To Feel Something Your not… A Hero

John Konrad

Prototype

البته این امکان هم وجود دارد که در نقش قربانیان آن‌ها قرار گرفته و اگر خوش شانس باشید، با همکاری درست با دیگر هم تیمی‌هایتان، ژنراتورها را به کار انداخته و با باز کردن درب خروجی فرار کرده و بر شیطان متحرکی که قصد جانتان را کرده است پیروز شوید. این بازی به شکلی بسیار جذاب هر یک از این هیولاها و یا قاتلان سریالی را به تصویر می‌کشد به طوری که هر یک به خوبی خصوصیات اخلاقی و پیچش‌های روانی خود را در چگونگی عملکردشان به تصویر می‌کشند.

یکی از خصوصیات جالبی که در Undertale وجود دارد آن است که اگر شما به طور کلی راه قتل عام و تباهی را پیش بگیرید این مسئله روی بازی‌های بعدی شما که از ابتدا شروع می‌کنید نیز تاثیر خواهد گذاشت که تا حدود زیادی امکان رستگاری را از پلیر می‌گیرد، بنابراین بهتر است حواستان باشد که چه تصویری از خود در طول داستان می‌سازید.

Adrian Shephard و تیمش نیز با ارتشی عظیم از Xenها روبه‌رو می‌شوند و باید برای زنده ماندن تلاش کنند، همچنین مشاهده‌ی سلاخی شدن دانشمندان Black Mesa توسط ارتش در این بسته‌ی الحاقی یک تصویر کامل‌تر از کلیت مسائل و حواشی داستان نسخه‌ی اول و حادثه‌ی Black Mesa ترسیم کرده که در نهایت ارزش تجربه‌ی Half-Life: Opposing Force را چندین برابر می‌کند.

Castlevania: Lords of Shadow 2

Trevor یک روانی تمام عیار است، Michael همانند یک خلاف‌کار پخته عمل می‌کند و Franklin نیز استعداد در حال شکوفایی داستان است. روابط بین این کاراکترها و داینامیک دنیای خلاف‌کاری Los Santos که در این بازی به تصویر کشیده می‌شود همه و همه فوق‌العاده هستند و به همین دلیل است که با گذشت حدود یک دهه از عرضه‌ی این بازی، همچنان نامش بر سر زبان‌ها می‌چرخد.

Spec Ops: The Line

به هر صورت تجربه‌ی The Last Of Us Part 2 در نقش آنتاگونیست آن، Abby تجربه‌ای نسبتا متفاوت و عجیب است که ممکن است مانند دیگر آثار این مقاله یا حتی به طور کلی آثاری که این اجازه را به پلیر می‌دهند که در نقش کاراکتر منفی داستان بازی کنند، آن چنان پلیر را هیجان زده نکند و بیشتر باعث سردرگمی احساسی او شود.

Grand Theft Auto V

Half-Life اثری است که عموما پروتاگونیست خود، Gordon Freeman را درست همانند یک قهرمان به تصویر می‌کشد که حتی در دنیای این بازی نیز پس از اتفاقات نسخه‌ی اول تا حدودی به یک افسانه تبدیل شد. حال جالب است بدانید Valve در محتوای اضافه‌ای که برای اولین قسمت Half-Life عرضه کرد به پلیر اجازه می‌داد در طرف دیگر ماجرا بایستد! شخصا دوست داشتم مقاله را با این مورد شروع کنم چون امروزه بسیار کم مشاهده می‌کنم که گیمرها از این بسته‌ی الحاقی جذاب صحبت کنند.

همچنین هر یک از این قاتلان مخصوصا آن‌هایی که از یک IP خاص لایسنس شده باشند، از قابلیت‌هایی برخوردارند که عموما جزوی از نمادهای شخصیتی آن‌ها در فیلم‌هایشان بوده است و اگر جزو کاراکترهای غیر لایسنس شده و اوریجینال بازی باشند نیز قابلیت‌هایی بسیار خاص و جالبی دارند که تجربه‌ی این اثر در نقش آن‌ها را بسیار جذاب می‌کند. در آخر باید گفت Dead By Daylight از آن دسته بازی‌هایی است که اگر طرفدار ژانر وحشت سینمای کلاسیک بوده باشید این عنوان مانند موزه‌ای است که اجازه‌ی دست زدن به اجناسش را به بینندگان می‌دهد!

Infamous 2

اگر شما هم مثل من عاشق فیلم‌های اسلشر دهه‌های 80 و 90 بوده باشید قطعا زمانی بوده است که از خودتان پرسیده‌اید که دنیا و انسان‌ها در نگاه این قاتلان چگونه جلوه می‌کنند. عنوان Dead By Daylight پکیجی است که به شما اجازه می‌دهد در نقش هر یک از این قاتلان نمادین ژانر وحشت بازی کرده و چگونگی خاموش شدن نور در چشمان قربانیانشان را از لنز خونین آن‌ها تماشا کنید.

Cole MacGrath هم کاراکتری است که پتانسیل بسیار خوبی برای تبدیل شدن به یک شرور را دارد و Infamous 2 نیز در یکی از پایان‌بندی‌های خود دقیقا او را به عنوان آنتاگونیست تمام و کمال بازی به تصویر می‌کشد و این ثمره‌ی اعمال غیر انسانی و منفی‌ای است که پلیر در طول بازی انجام داده است. لازم به ذکر است که همانطور که اشاره کردم در صورتی که راه تبدیل شدن به یک Villain را برگزینید، در طول داستان قدرت‌های خاصی را باز خواهید کرد که تنها در اختیار حالت منفی Cole MacGrath قرار می‌گیرند و بعضا استایلی خشن‌تر هم دارند.

برخلاف بسیاری از عناوین حاضر در این فرنچایز، در نسخه‌ی ابتدایی دوگانه‌ی ریبوت Lords of Shadow، به خوبی جای خالی دراکولا احساس می‌شد تا اینکه در پایان بازی و طی یک پیچش داستانی جالب Gabriel Belmont تبدیل به دراکولا شد و جنگی را در برابر خدایی که زمانی از او پیروی می‌کرد آغاز کرد و همچنین قصد داشت دنیایی متفاوت و هم راستا با ایدئولوژی‌های خودش بسازد که این کانسپت در عنوان Mirror of Fate و نسخه‌ی دوم ادامه پیدا کرد. سوال این است که چطور می‌توان چنین کانسپت جذابی را که رسما یک ساختار شکنی عالی در فرنچایز محسوب می‌شد را خراب کرده و با تصمیمات اشتباه هدر داد؟

تبلیغات

عموما در طول بازی‌ها، ما پلیرها در نقش قهرمانانی قرار می‌گیریم که نه تنها بسیار دوست‌داشتنی هستند بلکه همیشه در راه خیر با شر در افتاده و برای نجات دنیا و حفظ انسانیت می‌جنگند. این مسئله در حالی است که اکثر اوقات آنتاگونیست‌های بازی از قدرت‌ها و گاهی اوقات حتی از طراحی ظاهری بسیار جذاب‌تری برخوردارند که ما را به این فکر وا می‌دارند که چه می‌شد اگر می‌توانستیم در نقش کاراکترهای منفی عناوین مختلف بازی کنیم؟

فرنچایز Grand Theft Auto هم از آن دسته سری‌هایی است که نامش با کاراکترهایی گره خورده است که رسما در قشر خلاف‌کار جامعه قرار می‌گیرند و Grand Theft Auto V هم در این زمینه سنگ تمام می‌گذارد و پلیر را به سه کاراکتر تبه‌کار معرفی می‌کند و اجازه می‌دهد که در نقش آن‌ها بازی کند. وقتی صحبت از لذت بازی کردن در نقش کاراکترهای منفی می‌شود GTA دقیقا همان چیزی است که درباره‌اش صحبت می‌کنیم چرا که تمام هویت و محبوبیت این مجموعه بر پایه‌ی همین موضوع بنا شده است.

نظر شما درباره‌ی این آثار و امکاناتی که در راستای تبدیل شدن به یک شرور تمام عیار در اختیارمان می‌گذارند چیست؟


منبع: https://gamefa.com/915425/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%A2%D9%86%D8%AA%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/

اما در اواخر بازی و زمانی که Alex بالاخره حافظه‌اش را به دست می‌آورد متوجه می‌شود که در واقع خود او بوده است که Blacklight را در New York پخش کرده است و در واقع خود آنتاگونیست اصلی دنیای بازی است! با وجود اینکه این پیچش داستانی منفی بودن کاراکتر را رسمی می‌کنند اما حقیقتا هر یک از ما تا قبل از رسیدن به پایان بازی آن قدر کارهای وحشتناکی با قدرت‌های Alex در شهر انجام دادیم که حتی اگر در راه خیر هم مبارزه می‌کردیم باز هم یک آنتاگونیست تمام عیار بودیم.

Undertale از آن دسته عناوینی است که به پلیر اجازه می‌دهد به یک هیولا در قبای انسان تبدیل شود و دست به قتل عام دوست و دشمن بزند که نتیجه‌ی آن بعضا دیالوگ‌ها و مکالماتی است که قلب انسان را به درد می‌آورد و البته برعکس این موضوع نیز کاملا امکان پذیر است اما الان بحث ما بحث تبدیل شدن به یک آنتاگونیست و شخصیت منفی است. به نظر من به راستی باید قلب سیاهی داشته باشید که بتوانید به طور کلی این بازی را همانند یک شیطان تمام عیار بازی کرده و لحظه‌ای احساس ناراحتی نکنید مخصوصا وقتی دوستانی را می‌کشید که در طول راه به شما کمک و اعتماد کردند!

پس از رسیدن به بخش پایانی داستان و افشاگری نهایی به شدت شوکه خواهید شد که چقدر عالی این داستان شما را به یک آنتاگونیست تمام عیار تبدیل می‌کند بدون اینکه حتی در بخش عمده‌ی داستان حتی از آن بویی ببرید. عناوینی همچون Spec Ops: The Line از آن دسته آثاری هستند که هیچ‌گاه در دنیای مدرن گیمینگ تکرار نمی‌شوند و این واقعا باعث ناراحتی است اما حداقل تجربه‌ای را ارائه داد که تک و یکتا در این صنعت باقی می‌ماند. به راستی که این اثر به شکلی فوق‌العاده از کاراکتر اصلی هیولایی خلق می‌کند که حتی خودش هم از نگاه کردن در آینه شرم دارد.

حال در این مقاله قرار است نگاهی بیاندازیم به تعدادی از آثاری که حول محور اعمال شیطانی بنا شده و شما را به عنوان مغز متفکر آن‌ها قرار می‌دهند و برخی دیگر به شما اجازه داده که انتخاب کنید که آیا می‌خواهید به یک آنتاگونیست در چشم همگان تبدیل شوید یا خیر؟! با گیمفا همراه باشید.

Half-Life: Opposing Force

Abby کاراکتر منفی این عنوان در چشم ما طرفدارانی است که با نسخه‌ی اول و کاراکترهای آن خاطره ساختیم و بین تمام مواردی که تا الان درباره‌ی آن‌ها صحبت کردیم تقریبا می‌توانم با قاطعیت بگویم که بازی کردن در نقش این کاراکتر ممکن است برای بسیاری از افراد ناخوش‌آیند باشد.

و در نهایت به پایان مقاله‌ی شرورانه‌مان رسیدیم و در آن از بسیاری از عناوینی یاد کردیم که به نوعی آزادی و قدرت زیادی را در اختیار پلیر قرار می‌دادند تا دنیا را بر نوک انگشتانشان چرخانده و حتی قهرمانان آن دنیا را با خاک یکسان کنند. البته در این بین آثاری هم بودند که به شکلی بسیار هوش‌مندانه و زیبا پلیر را به سمت تبدیل شدن به یک آنتاگونیست هل می‌دادند و در این بین به زشتی‌های یک ذهن شرور نیز نیم نگاهی می‌انداختند.

در حالی که بازی کردن در نقش یکی از قدرتمندترین موجودات تاریخ بسیار جذاب و آشامیدن خون مبارزانی که در کمال ناامیدی سعی بر متوقف کردن شما را داشتند قطعا لذت بخش بود اما برخی بخش‌های این عنوان مخصوصا بخش‌های مخفی‌کاری آن به راستی پتانسیل دراکولا را هدر می‌دادند. همچنین داستان‌سرایی ناامید کننده‌ی Castlevania: Lords of Shadow 2 نیز یکی دیگر از مشکلات برجسته‌ی آن بود. در آخر با وجود تمام این صحبت‌ها اگر تا به حال علاقه داشتید که یک بار هم که شده این فرنچایز را در نقش دراکولا تجربه کنید و تا به امروز این عنوان را تجربه نکرده‌اید، بد نیست یک نیم نگاهی به این بازی بیاندازید.

Undertale

Undertale آن قدر انعطاف پذیر ساخته شده است که پلیر به راحتی می‌تواند هر طور و با هر شدتی که می‌خواهد در آن پیش برود و اعمال خوب یا بد را انجام دهد. اگر می‌خواهید به راستی تبدیل به یک شخصیت منفی در این بازی شوید، باید قوی باشید، احساساتتان را خاموش کنید و به هیچ عنوان با کاراکترهای بازی ارتباط نگیرید، درست همچون یک شرور واقعی.

Dead By Daylight

این رویکرد به رسمی در فرنچایز تبدیل شده است که تا آخرین نسخه‌ی آن، Infamous: Second Son نیز ادامه یافته است و شما در آن اثر نیز می‌توانید به همین شکل به کاراکتری منفی و یک آنتاگونیست تمام عیار تبدیل شوید.

The Last Of Us Part 2

در سناریوهای آخرالزمانی در حالی که ما پلیرها شاید کاراکترهای اصلی داستانمان را کاراکترهای مثبت و دشمنانشان را منفی در نظر می‌گیریم اما در واقع همین کاراکترهای دوست‌داشتنی، هیولای داستان شخص دیگری هستند و The Last of Us Part 2 هم این مسئله را به تصویر کشید. شخصا لزوما با بسیاری از رویکردهای داستانی این اثر موافق نیستم اما باید بگویم که این بازی در زمینه‌ی متنفر کردن پلیر از آنتاگونیست داستان بسیار خوب عمل می‌کند و جالب‌تر این است که پس از آن تقریبا نصف روند داستانی بازی را در نقش همان آنتاگونیست به پلیر تحمیل می‌کند!

دزدی کنید، ماشین‌ها را به سرقت ببرید، شهر را بر هم بریزید و تا دلتان می‌خواهد به آسمان و زمین و انسان‌های حاضر روی آن تیر بزنید! پلیس در حال تعقیب شماست؟ مشکلی نیست به آن‌ها هم تیراندازی کنید. جدای از جهان باز و آزادی عمل فوق‌العاده‌ای که بازی در اختیار بازیکن می‌گذارد، داستان و کاراکترهای آن نیز به شدت جذاب هستند و این تجربه‌ی بی‌قانونی را لذت بخش‌تر می‌کنند. هر یک از کاراکترهایی که در نسخه‌ی پنجم توانایی تجربه‌ی بازی در نقش آن‌ها را دارید به نوبه‌ی خود خصوصیات اخلاقی خاصی دارند که به شدت آن‌ها را متمایز می‌کند.

جدای از اینکه آیا می‌توانید با این موضوع کنار بیایید یا نه باید بگویم بازی کردن در نقش Abby هم به نوبه‌ی خودش می‌تواند چشم‌های پلیر را رو به موارد تازه‌ای باز کند و این دقیقا همان چیزی است که در ابتدای کار از آن صحبت کردم، در یک دنیای آخرالزمانی چیزی به نام آدم خوب یا بد وجود ندارد چرا که همه‌ی انسان‌ها برای بقا دست به وحشتناک‌ترین اعمال ممکن می‌زنند در حالی که شاید آن اعمال در مسیر نجات شخصی باشد که عاشقشان هستند و یا برای ترمیم زخمی است که در گذشته به خاطر از دست رفتن عشقشان بر بدنشان نقش بسته است.

Spec Ops: The Line روندی بسیار با ثبات و جذاب دارد که در ابتدا به شما این حس را منتقل می‌کند که گویی در حال تجربه‌ی داستان در نقش یک سرباز شجاع و فداکار هستید که در راستای خیر و بر علیه شر می‌جنگد اما با پیش‌روی در بازی با صحنه‌های وحشتناکی از قربانیان این جنگ مواجه شده و آرام آرام متوجه تغییر اعمال و رفتار Walker شده و تغییر آن‌ها به سمت خاکستری و بعضا سیاه مطلق را احساس خواهید کرد و بر اساس همین روند از خود خواهید پرسید که آیا من در طرف درست این ماجرا ایستاده‌ام یا نه؟

یاد این فرنچایز دوست داشتنی گرامی باد، به امید روزی که شاهد بازگشتش باشیم اما تا آن موقع شما می‌توانید نگاهی به تاریخچه‌، حواشی و تراژدی حول محور این فرنچایز در مقاله‌ی اختصاصی آن بیاندازید.

سخن پایانی

البته در ابتدای بازی، Alex حافظه‌ی خودش را از دست داده است و فکر می‌کند که در حال مبارزه و مقابله با شیوع ویروس Blacklight در شهر است اما با این وجود همچنان بازی پلیر را تشویق می‌کند که تا دلش می‌خواهد خرابی به بار بیاورد و کشته شدن انسان‌ها و شهروندان بی‌گناه را در راستای «جلوگیری از شیوع ویروس» و مبارزه با دشمنان و هیولاها عادی و کم اهمیت جلوه می‌داد. شما رسما یک ماشین تخریب غیر قابل کنترل هستید که در شهر جولان می‌دهید.

زمانی که برای اولین بار تجربه‌ی Castlevania: Lords of Shadow 2 را آغاز کردم به شدت هیجان زده بودم که قرار است بالاخره در نقش دراکولا بازی کنم و متاسفانه با وجود اینکه در نهایت با یک اثر نسبتا ناامید کننده روبه‌رو شدم اما همچنان این عنوان از خصوصیتی برخوردار است که ما در این مقاله به دنبال آن هستیم و آن هم بازی کردن در نقش آنتاگونیست است و چه آنتاگونیستی بهتر از دراکولا!

نسخه‌های مختلفی از مجموعه‌ی Infamous می‌توانند در این مقاله قرار بگیرند اما بنده قصد دارم از نسخه‌ی دوم آن سخن بگویم چرا که کاراکتر Cole MacGrath کاراکتر بسیار جالب و بعضا به یادماندنی‌ای در این فرنچایز محسوب می‌شود. سیستم سنجش اخلاقی که Infamous از آن بهره می‌برد، سیستمی است که نه تنها انسانیت شما را به چالش می‌کشد بلکه به طور مستقیم بر قابلیت‌هایی که در طول بازی می‌توانید آن‌ها را بدست بیاورید نیز تاثیر دارد.

اثری که الان درباره‌ی آن صحبت خواهیم کرد نه تنها بازی‌ای است که پلیر را در نقش آنتاگونیست دنیای خودش قرار می‌دهد بلکه به عنوان یکی از تاریک‌ترین بازی‌ها از لحاظ داستانی نیز به شمار می‌آید که به وضوح زشتی و کثیفی جنگ را به تصویر می‌کشد. Spec Ops: The Line پلیرهایش را در نقش سربازی به نام Martin Walker قرار می‌دهد که به دنبال یکی از هم‌رزمانشان که گویا دیوانه شده است، پا به دبی‌ای جنگ زده و پوشیده شده از شن می‌گذارند.

در این مقاله به برخی از بازی‌هایی خواهیم پرداخت که به مخاطب اجازه می‌دهند کنترل شخصیت منفی بازی را در دست گرفته و دنیا را از نگاه آن‌ها ببینند.

عنوان Half-Life: Opposing Force اولین بسته‌ الحاقی مستقل نسخه‌ی ابتدایی Half-Life بود که پلیر را در نقش یک تکاور به نام Adrian Shephard قرار می‌داد. Adrian و تیمش وظیفه داشتند مرکز تحقیقاتی Black Mesa را قرنطینه کرده و همچنین Gordon Freeman را بکشند. داستان Half-Life: Opposing Force نیز از آن جایی که دقیقا در سمت دیگر ماجرا قرار گرفته و به پلیر اجازه می‌دهد که اتفاقات نسخه‌ی اول را از لنزی متفاوت ببیند، بسیار جذاب است.

این مورد دیگر نیازی به معرفی ندارد چرا که وقتی بحث از یک شرور بی حد و مرز به عنوان کاراکتر اصلی می‌شود، نام Prototype در ذهن همگان نقش می‌بندد. هدف اصلی Prototype آن است که پلیر را در نقش کاراکتری به شدت قدرتمند قرار دهد تا بتواند دنیا را نابود کند و به هیچ عنوان در این راستا او را محدود نمی‌کند. Alex Mercer کاراکتر اصلی این بازی است که رسما آخرالزمان را به شهر New York می‌آورد و کشتن انسان‌ها و استفاده از DNA آن‌ها در راستای تغییر چهره نیز برای او از جمله سرگرمی‌های روزانه‌اش است.

شما می‌توانید انتخاب کنید که آیا می‌خواهید از قدرت‌های خود در راستای خوبی و خیر استفاده کنید یا اینکه می‌خواهید دنیا را به آتش بکشید. کمتر عناوین ابرقهرمانی‌ای یافت می‌شود که به چنین شکلی به شما آزادی عمل بدهند و اجازه دهئد خود تعیین کنید که چطور انسانی خواهید بود چرا که اکثر آن‌ها کاراکتری مثبت و قهرمانی مردمی را به تصویر می‌کشند. همین انعطاف پذیری کاراکترهای Infamous است که باعث می‌شود مبحث ابرقهرمانی به امری واقع‌گرایانه‌تر در این آثار تبدیل شود.

عموما وقتی اثری شما را در نقش شرور دنیای بازی قرار می‌دهد به شکلی است که به آن آنتاگونیست به خوبی پرداخته شده و عموما پلیر به نوعی به استایل، شخصیت و یا حتی ایدئولوژی آن کاراکتر علاقه‌مند است و برای تجربه‌ی بازی از نگاه او هیجان زده است و یا اینکه خودش انتخاب می‌کند که به یک کاراکتر منفی تبدیل شود اما همانطور که گفتم The Last Of Us Part 2 این مسئله را به پلیر تحمیل می‌کند.