در فصل دوم سریال به این موضوع اشاره شد که جزیره دائماً در حال حرکت است و به همین دلیل است که هیچکس نمیتواند آنها را پیدا کند. همین نیز این سؤال را برای طرفداران ایجاد کرده بود که چطور این اتفاق ممکن است. همانند بسیاری از راز و رمزهای سریال، مشخص شد که الکترومغناطیس در قلب جزیره مسئول این اتفاق است و این انرژی قدرت دستکاری زمان و مکان را دارد. از آنجا که چندین منبع مختلف انرژی در جزیره وجود داشت، DHARMA سعی کرد تا با ساخت چندین مرکز تحقیقاتی در بالای آنها، از این انرژی استفاده کند.
پس از اینکه جیکوب متوجه شد مرد سیاهپوش «محافظ» را کشته است چرا که او اجازه نداده تا جزیره را ترک کند، جیکوب برادرش را به «قلب جزیره» پرتاب میکند. همین نیز باعث شد تا منبع زندگی برادر جیکوب برای همیشه به جزیره گره بخورد و یک زندگی پر از بدبختی را برای مرد سیاهپوش به ارمغان بیاورد. تنها راه خروج مرد سیاهپوش از جزیره این بود که انرژی «قلب جزیره» آزاد و جزیره ویران شود. با این حال، جیکوب بهعنوان محافظ جزیره وظیفه داشت تا جلوی این اتفاق را بگیرد و جلوی آزاد شدن این انرژی را بگیرد، کاری که اصلاً آسان نیست. این یکی از دلایلی است که باعث افزایش رقابتی تلخ بین این دو برادر شده بود.
۷. چه چیزی بازماندگان پرواز اوشیانیک ۸۱۵ را به جزیره آورد؟
یکی از بزرگترین آنتاگونیست یا شرورهای این سریال، هیولای دود (مرد سیاهپوش) بود. در طول شش فصل، مرد سیاهپوش بازماندگان پرواز اوشیانیک ۸۱۵ را با تعقیب آنها در جنگل، جعل هویت عزیزانشان یا حتی کشتن آنها عذاب میداد. در حالی که بینندگان در ابتدا بر این باور بودند که هیولای مکانیکی فقط یک موجود فراطبیعی دیگر متعلق به جزیره است، در نهایت در فصل ششم، قسمت ۱۵ مشخص شد که هیولای دود زمانی برادر دوقلوی جیکوب بوده که برای مدتهای بسیار طولانی در جزیره سکونت داشته است.
هشدار اسپویل!
در حالی که زمزمههای داخل جنگل سطحی از ترس و وحشت را به سریال اضافه کردند اما نویسندگان سریال بهزودی فاش کردند این زمزمهها برای داستان حائز اهمیت هستند. همانطور که در قسمت ۱۲ فصل ششم دیده شد، هارلی از روح مایکل متوجه شد که این زمزمهها متعلق به افرادی است که مردهاند و اکنون در جزیره گرفتار شدهاند.
سویر در قسمت دوم فصل اول سریال، به خرسی قطبی که در شرف حمله به چند تن از بازماندگان پرواز اوشیانیک ۸۱۵ بود، شلیک کرد و همین نیز این سؤال را برای مخاطبان ایجاد کرد که این حیوان چگونه در این جزیره حضور دارد، چرا که آبوهوای اینجا بسیار گرم است و حضور خرس قطبی در آن غیرممکن است.
برخلاف بازماندگان پرواز اوشیانیک ۸۱۵ که در خط داستانی موازی قادر بودند تا زندگی متفاوتی داشته باشند اما این مردگان قادر نبودند تا به زندگی پس از مرگ بروند چراکه بهخاطر اعمالی که مرتکب شده بودند، در حال مجازات شدن بودند. به نظر میرسید که آنها سعی دارند با کمک به محافظت از افراد بیگناه در برابر دیگران و مرد سیاهپوش، خودشان را رستگار کنند.
۱. چگونه جزیره میتوانست در زمان سفر کند؟
در قسمت ۱۸ فصل ششم، کریستین شپرد آشکار میکند که این خط زمانی موازی قلمرویی بوده که توسط بازماندگان پرواز اوشیانیک ۸۱۵ خلق شده است تا به آنها کمک کند پس از مرگ هم دیگر را پیدا کنند. آنها این واقعیت متفاوت را ایجاد کردند تا به دوستان خودشان اجازه بدهند تا برخی از مشکلاتی که در زمان زنده بودن آنها را آزار میداده را حل کنند تا بتوانند پس از مرگ آرامش داشته باشند. از آنجایی که زمان حضور آنها در جزیره زمانی است که شادترین بودهاند، جای تعجب ندارد که همه آنها میخواستند تا با هم باشند.
۴. خرس قطبی چگونه در جزیره وجود داشت؟
با این حال، این تنها معنای مهمی نبوده که نویسندگان سریال «لاست» به اعداد هارلی گره زدهاند. علاوه بر این، آشکار شده که این اعداد به معادله والنزتی نیز مرتبط است. بر همین اساس، DHARMA Initiative شروع به تحقیق درباره این معادله میکنند چراکه باور داشتند این معادله میتواند پایان جهان را پیشبینی کند. به همین دلیل است که این اعداد را میتوان در همه ایستگاهها پیدا کرد و در برج رادیویی شنید.
۵. چرا خط زمانی موازی اتفاق افتاد؟
گرچه بسیاری از بهترین روابط در سریال «لاست» مبتنی بر دوستی و عشق بودند اما چندین رقابت نیز وجود داشت که توانستند در سریال برجسته باشند. یکی از همین موارد نیز مربوط به یعقوب و برادرش بود. همانطور که در فصل ششم قسمت ۱۵ با عنوان «آنسوی دریا» دیده میشود، جیکوب و برادرش در جزیره به دنیا آمدند و بیش از ۲۰۰۰ سال در آنجا زندگی کردند. برخلاف بازماندگان پرواز اوشیانیک ۸۱۵، آنها توسط مادرشان و به دور از تمدن بزرگ شدند چراکه مادرشان نمیخواست فرزندانش توسط بشریت (که معتقد بود شیطان هستند) فاسد شوند. او همچنین میخواست یکی از آنها جایگزین او بهعنوان محافظ جزیره شود.
با وجود اینکه خط زمانی سریال «لاست» پر از فلشبکها و فلش فورواردهای متعدد است و همین نیز آن را بسیار پیچیده کرده، نویسندگان در فصل ششم سریال نیز با معرفی یک خط زمانی موازی، خط داستانی سریال را بسیار پیچیدهتر و گیجکنندهتر کردند. خط زمانی موازی زمانی شکل گرفت که جولیت در قسمت پایانی فصل پنجم بمب Jughead را فعال کرد که هدفش جلوگیری از وقوع سقوط هواپیما بود. به نظر میرسید که نقشه جک موفقیتآمیز بوده و همه کسانی که در جزیره مرده بودند، دوباره زنده شدند. با این حال، این موضوع اصلاً درست نبود.
در این مطلب به بررسی برخی از بزرگترین سؤالات و معماهای سریال «لاست» پرداختیم. نظر شما درباره این سریال چیست؟
اینکه هیولای دود کیست، چگونه آنها در زمان سفر کردند یا اینکه چرا برخی از بازماندگان میتوانستند صدای ارواح را بشنوند، سالها طول کشید تا طرفداران توانستند پاسخ برخی از بزرگترین رازها و معماهای سریال لاست یا گمشدگان (Lost) را پیدا کنند. سریال «لاست» یک درام علمی تخیلی است که برای اولین بار در سال ۲۰۰۴ میلادی پخش شد و داستان گروهی از بازماندگان را دنبال میکرد که پرواز آنها از سیدنی به لسآنجلس در جزیرهای سقوط میکند. گرچه اولویت اصلی گروه تلاش برای خروج از جزیره بود اما بهزودی متوجه میشوند که در اینجا تنها نیستند و چندین گروه متخاصم دیگر و موجودات فراطبیعی وجود دارند که سعی دارند جلوی خروج این افراد از جزیره را بگیرند.
مدتی طول کشید تا این معما حل شود چراکه این موجود توسط موجودات دیگری از جمله هیولای دود تحتالشعاع قرار گرفت اما سرانجام در فصل سوم سریال زمانی که بن فاش کرد DHARMA initiative این خرسهای قطبی را به جزیره آورده تا روی آنها آزمایش کند، پاسخ این معما داده شد. این پاسخ ساده ممکن است همه افراد را راضی نکرده باشد اما حداقل آنها این معما را بیپاسخ رها نکردند.
۳. چرا اغلب زنان باردار در جزیره میمیرند؟
گرچه فصل دوم سریال «لاست» نشان داد که جیکوب مسئول سقوط هواپیما نیست اما او نقش مهمی در آوردن بازماندگان پرواز اوشیانیک ۸۱۵ به جزیره داشت. با بدتر شدن نقشههای مرد سیاهپوش، جیکوب میدانست که بهزودی میمیرد و نیازی به جایگزین دارد؛ بنابراین، او شروع به جستجو برای پیدا کردن کاندیدهای احتمالی جانشینی کرد. با این حال، جیکوب هنگام انتخاب آنها هیچ نیت بدی نداشت.
بسیاری از طرفداران سریال «لاست» بر این باور بودند که این جزیره همان برزخ است و بازماندگان پرواز اوشیانیک ۸۱۵ در تمام مدت مرده بودند. با این حال، همه چیز در جزیره واقعی بود و این در حالی بود که این جزیره هدف واقعاً مهمی نیز داشت. در حالی که توضیحات جیکوب درباره هدف جزیره مبهم و پر از استعارههای گیجکننده بود، او به بینندگان اطلاع داد که جزیره شیطان بزرگی را به دام انداخته است و از بشریت در برابر تاریکی آن محافظت میکند. اگر روزی این تاریکی به بیرون برود، آنگاه جهانی که ما میشناسیم دیگر وجود نخواهد داشت.
جیکوب و برادرش در ابتدا و زمانی که بزرگ میشدند صمیمی بودند اما زمانی که برادر جیکوب یا مرد سیاهپوش متوجه شد که آنسوی دریا زندگی وجود دارد و میخواست جزیره را ترک کند، رابطه میان آنها تغییر پیدا کرد. گرچه جیکوب در ابتدا در برنامههای برادرش دخالت نکرد اما وقتی متوجه شد که برادرش در تلافی اینکه «محافظ» شانس او برای ترک جزیره را از بین برده، او را کشته است، دیگر نمیتوانست اجازه بدهد او جزیره را ترک کند. در حالی که مرگ «محافظ» لحظه تکاندهنده و شوکهکنندهای بود اما اشاراتی وجود دارد که «محافظ» از قبل این را پیشبینی کرده بود.
همانطور که در قسمت ۱۶ فصل ششم آشکار میشود، جیکوب به کاندیدهای باقیمانده میگوید که یکی از دلایل اصلی که او آنها را خودش با دقت انتخاب کرده، بهخاطر این بوده که او متوجه شده که همه آنها افراد ناقصی هستند که بهشدت به دنبال شروعی تازه در زندگی بودند. در حالی که او دوست داشت یکی از آنها جایگزین وی شود اما او همچنین میخواست تا به آنها کمک کند روی مشکلات خودشان کار کنند تا بتوانند بهبود یابند و به زندگی خود ادامه بدهند (تا جزیره نیز بتواند به آنها کمک کند). جیکوب همیشه مسائل را به روش درست پیش نمیبرد اما واضح بود که او بهترین نیت را داشته است.
۶. اعداد هارلی چه معنایی داشتند؟
در ابتدا، برخی از افراد بر این باور بودند که منظور جیکوب از شیطان بزرگ همان هیولای دود است. با این حال، معلوم شد که جزیره در حقیقت همانند یک چوب پنبه عمل میکند و روی یک مخزن بسیار بزرگ از انرژی الکترومغناطیسی قرار گرفته است. اگر مقدار زیادی از این انرژی آزاد شود، پتانسیل ایجاد یک فاجعه جهانی را دارد، بنابراین، جیکوب و پیروانش راهی پیدا کردند تا آن را در مرکز جزیره حفظ کنند. اساساً، جزیره جهان را از فروپاشی در خودش نجات میدهد.
۹. جیکوب و برادرش بیش از ۲۰۰۰ سال سن داشتند
در فصل سوم سریال «لاست»، معمای شوکهکننده دیگری مطرح شد؛ جولیت آشکار کرد زنانی که در جزیره باردار میشوند، اغلب در سهماهه دوم بارداری خود میمیرند. گرچه گمانهزنیهای بسیار زیادی درباره دلیل اصلی آن وجود داشت اما پاسخ این معما در فصل ششم سریال داده شد؛ در آنجا پیر چانگ فاش کرد که سطوح الکترومغناطیسی تأثیر بهشدت مضری در مراحل اولیه بارداری دارند و در معرض قرار گرفتن آنها برای مدتی طولانی کشنده است و باعث مشکلات متعدد باروری میشود.
در حالی که در ابتدا این انرژی محفوظ بوده و حضور در اطراف آن اصلاً خطری نداشته اما پس از اینکه DHARMA بیش از حد در این انرژی عمیق شد و جولیت نیز بمب هیدروژنی را منفجر کرد، مقادیر زیادی الکترومغناطیس منتشر شدند. با وجود اینکه DHARMA سعی داشت تا این موضوع را پنهان کند اما این انرژی همچنان به بیرون نشت میکرد و سیستم ایمنی ساکنان را تحت تأثیر قرار میداد. به همین دلیل بود که تعداد گلبولهای سفید خون برخی از زنان باردار بهشدت پایین بود. دلیل اینکه سان به سرنوشت سایر زنان باردار در جزیره دچار نشد این بود که او خیلی زیاد در معرض این انرژی قرار نگرفته بود.
۲. زمزمههای داخل جنگل چه بودند؟
منبع: اسکرین رنت
منبع: https://gamefa.com/956227/lost-biggest-mysteries-answers/
مرکز تحقیقاتی اورکید برای مطالعه سفر در زمان ساخته شده بود و چرخ یخزده زیر آن نیز به انتقال مردم به خارج از جزیره کمک میکرد. این موضوع در قسمت ۱۳ فصل چهارم دیده شد که بن از آن استفاده کرد. با این حال، چرخاندن این چرخ برای کسانی که در جزیره هستند، عواقبی نیز به همراه داشت. بن به جای اینکه جزیره را جابهجا کند، جزیره را بیش از حد دور کرد و باعث شد تا به جای جابهجایی، جزیره در زمان سفر کند.
با اینکه هارلی معتقد بود اعداد بختآزمایی او (۴، ۸، ۱۵، ۱۶، ۲۳، ۴۲) نفرین شدهاند اما در نهایت مشخص شد که آنها به هر شخصیت اصلی مرتبط هستند. این موضوع در قسمت ۱۶ فصل ششم دیده شد، زمانی که جیکوب اظهار داشت که این شمارهها به کاندیدهایی اختصاص داده شدهاند که او میخواسته جایگزین او بهعنوان محافظ جزیره شوند. شماره ۴ برای لاک، شماره ۸ برای هارلی، شماره ۱۵ برای سویر، شماره ۱۶ برای سید، شماره ۲۳ برای جک و شماره ۴۲ برای سان/جین بوده است. در حالی که جیکوب اظهار داشت که هر کسی میتواند این کار را بپذیرد اما این واقعیت که آنها بیشتر هارلی را دنبال میکردند نشان میدهد که او نامزد اصلی برای جانشینی بوده است.
در حالی که این سریال پر از سکانسهای اکشن محور و پیچشهای شوکهکننده بود، درام تأملبرانگیز و رازهای پیچیده و جذاب به جذب مخاطب بسیار کمک کردند و بیننده را مشتاق قسمت بعدی نگه میداشتند. گرچه برخی از طرحهای داستانی حل نشده باقی ماندند (بهعنوان مثال چه اتفاقی برای مصریهایی افتاد که مجسمه تاورت را ساختند)، نویسندگان تمام تلاش خودشان را به کار بردند تا همه خطوط داستانی اصلی سریال را به یک نقطه پایان برسانند تا بینندهها بتوانند به جواب خود برسند. در ادامه این مطلب به بررسی برخی از بزرگترین معماهای سریال «لاست» و پاسخ آنها میپردازیم. همراه با ما باشید.
۱۰. هدف جزیره چیست؟
همانطور که مادر جیکوب بارها به او گفته بود که مرد سیاهپوش باید در جزیره بماند، به نظر میرسید که مادر آنها میدانست که مرد سیاهپوش تاریکی بزرگی را درون خودش دارد که نباید آن را وارد دنیا کند. مادر آنها همچنین تلاش کرد تا با نشان دادن عشق بیشتر نسبت به مرد سیاهپوش، او را به راه راست هدایت کند. با این حال، همانطور که سریال بارها نشان داده، تغییر سرنوشت پس از شروع آن غیرممکن است (به نظر میرسد که مادر آنها سرانجام این موضوع را پذیرفته بود)؛ بنابراین، پس از اینکه مادرشان جیکوب را محافظ جدید کرد، خودش را فدا کرد تا به جیکوب نشان دهد که برادرش واقعاً چه چیزی است و چرا نباید جزیره را ترک کند.