بهبود شرایط روحی و کمکهای مادر و خواهر رایان اعتماد به نفس از دست رفتهاش را بازگرداند و اجراهای زنده تمام چیزی بود که در آن دوران میتوانست این نوجوان را آرام نماید. نوجوانی که علاقه خاصی به تقلید لهجه مارلون براندو داشت و علاقه شدید به بازیگری و اجراهای زنده در نهایت رایان را متقاعد کرد تا در سن ۱۷ سالگی تحصیل را رها کرده و با تمام تمرکز وارد حرفه بازیگری شود و در سال ۱۹۹۳ نخستین قرارداد کاری خود را با کمپانی دیزنی برای حضور در برنامه کودک کلاسیک The Mickey Mouse Club به ثبت رساند.
تا سال ۲۰۰۴ میلادی رایان گاسیلنگ به ایفای نقشهای متفاوت در آثاری نظیر The Slaughter Ruleو The United States of Leland ادامه داد تا این که بالاخره شانس به سراغ وی آمد و فرصت حضور در پروژهای را پیدا کرد که زندگیاش را برای همیشه دگرگون میکرد. اثری که در خلاف جهت تمامی سبکهایی بود که او تاکنون به ایفای نقش در آنها پرداخته بود و این مسئله یک چالش قابل توجه برایش به شمار میرفت که در صورت کوچکترین اشتباهی میتوانست به بازیگری وی در هالیوود پایان دهد.
رایان گاسلینگ با چهره نمادین خود نشان داده که به راحتی میتواند از پس هر نقشی بر آمده و آثاری هیجانانگیز را برای طرفدارانش به ارمغان بیاورد.
این مسئله در سال ۲۰۱۶ توسط این بازیگر کانادایی تبار زیر و رو شد. سالی که در ابتدا با ساخته جدید شین بلک به نام The Nice Guys او را در اثری کمدی کنار راسل کرو قرار داد که اثری به شدت سرگرمکننده و جذاب را به ارمغان آورده بود. سپس در همکاری مجدد با اما استون اثری را به ارمغان آورد که ژانر موزیکال و عاشقانه را برای همیشه دگرگون کرد و یکی از به یاد ماندنیترین داستانهای عاشقانه تاریخ سینما را به تصویر کشید.
جدایی وی از مدیوم تلویزیون چندان برای رایان گاسلینگ راحت نبود و نه تنها توسط اسپانسرش طرد شد، بلکه با حواشی بسیاری نیز دست و پنجه نرم کرد. با این حال او که از کودکی آموخته بود در برابر مشکلات تسلیم نشود، این بار نیز در برابر مشکلاتی که توسط اسپانسرش به او متحمل شده بود، سر خم نکرد و برای ایفای نقش در مدیوم سینما به صورت جدی وارد عمل شد. نخستین هنرنمایی رسمی وی در مدیوم سینما با فیلم Remember the Titans در سال ۲۰۰۰ رقم خورد؛ اثری که او را با بازیگران تراز اولی همچون دنزل واشینگتن و وود هریس هم بازی کرده بود.
۱ سال بعد رایان گاسلینگ در دنباله مورد انتظار سینما به ایفای نقش پرداخت. دنباله فیلم بلید رانر به نام Blade Runner 2049 که در دنیای سایبرپانکی، روایتی منحصر به فرد را به معرض نمایش گذاشته بود. اثری تماشایی به کارگردانی دنی ویلنوو که علیرغم هزینه بسیار زیادی که برای آن شده بود، لحن کند آن چندان باب میل مخاطب عام سینما واقع نشد و با بودجهای ۱۸۰ میلیون دلاری، تنها ۲۵۹ میلیون دلار در سینما فروش داشت.
به سبب آن که شغل پدر رایان خانواده وی را مجبور میکرد که همیشه در حال جابجایی و حرکت باشد، آنها هیچگاه به طور ثابت در یک منطقه به زندگی نپرداخته و همیشه از این سو به آن سو در حال جابجایی بودهاند. مسئلهای که زندگی خانواده گاسلینگ را تحتالشعاع قرار داد و در نهایت توماس و دونا از یکدیگر طلاق گرفته و رایان و مندی به همراه مادرشان زندگی خود را ادامه دادند.
با پیدا شدن سر و کله ویروس کرونا که توجه سینماگران به سمت سرویسهای استریم معطوف شد، کمپانی نتفلیکس وارد میدان شد و ساخت پرهزینهترین فیلم تاریخ خود به نام The Gray Man را بر عهده گرفت. اثری اکشن و پر زد و خورد که از رمانی به همین نام بهره برده و توسط برادران روسو کارگردانی میشد. رایان گاسلینگ، آنا د آرماس و کریس ایوانز ایفای نقشهای اصلی این فیلم ۲۰۰ میلیون دلار را بر عهده گرفتند که سکانسهای اکشن آن بینندگانش را به وجد آورد و رکورد تعداد تماشای قابل ملاحظهای را نیز در سرویس استریم نتفلیکس بر جای گذاشت که زمینه را برای آغاز فرنچایزی اکشن هموار خواهد کرد.
رایان گاسلینگ پس از ورود به مدرسه مورد آزار و اذیت همکلاسیهایش قرار گرفته و به سبب آن که در سن ۱۳ سالگی شاهد طلاق والدینش نیز بوده است، همیشه از دوران کودکی و نوجوانی خود فراری بوده و به هیچ عنوان علاقهای به یادآوری آن دوران ندارد. دورانی که عملاً هیچ دوستی و همراهی نداشت و تنها دلخوشی او تماشای فیلم Dick Tracy محسول سال ۱۹۹۰ بود و این اثر سینمایی علاقه وی به بازیگری را برانگیخت.
در سال بعد از همکاری مجددی که با اما استون داشت، ایفای نقش در فیلم انتقاممحور Only God Forgives به کارگردانی نیکلاس وندینگ رفن را بر عهده گرفت و برای آن که بتواند هنرنمایی خوبی را به معرض نمایش بگذارد، هنر رزمی موای تای را فرا گرفت. برخلاف ساخته قبلی نیکلاس وندینگ رفن یعنی Drive، فیلم Only God Forgives به شکستی تمام عیار در سینما بدل گشت تا حدی که حتی هنرنمایی رایان گاسلینگ نیز با انتقادات بسیار شدیدی روبرو شد.
با وجود حواشی و جنجال در پشت صحنه فیلم The Notebook اما ساخته ۲۹ میلیون دلاری نیک کاساوتیس فروشی ۱۱۵ میلیون دلاری را رقم زد و نامزد جوایز متعددی شد که موفقیتی بزرگ برای رایان گاسلینگ ۲۴ ساله به شمار رفته و خود وی نیز نامزد دریافت جوایز گوناگونی شد که در برخی از آنها همچون جشنواره فیلم جوانان صاحب جایزه نیز گشت. موفقیت The Notebook به حدی غیرمنتظره و بزرگ بود که پس از گذشت ۱۹ سال هنوز هم به عنوان یکی از بهترین آثار درام و عاشقانه سینما از آن یاد میشود.
در حالی که رایان گاسلینگ سعی و تلاش بسیاری برای دیدن شدن انجام میداد اما همیشه به عنوان گزینه جایگزین در نظر گرفته میشد و فرصت چندانی برای نمایش قابلیتهای بازیگری خود پیدا نمیکرد. با این حال او تسلیم نشد و همچنان به سعی و تلاشهای خود در برنامه The Mickey Mouse Club ادامه داد. برنامهای که از قضا جاستین تیمبرلیک نیز در آن حضور داشت و با توجه به این که مادر رایان به دلایل کاری مجبور به سفرهای متعددی بود، مادر جاستین تیمبرلیک سرپرستی رایان را بر عهده گرفت.
هنرنماییهای متفاوت و جذاب رایان گاسلینگ که حال تبدیل به بازیگری شناخته شده و محبوب شده بود، با آثاری نظیر Stay، Half Nelson، Fracture و Lars and the Real Girl تا سال ۲۰۱۰ ادامه داشت. در سال ۲۰۱۰ باری دیگر فرصت حضور در اثری درام و عاشقانه را پیدا کرد و این بار با بازیگرانی نظیر میشل ویلیامز، جان دومن و مایک ووگل به همکاری پرداخت. اثری تحت عنوان Blue Valentine که اکثریت وقایع آن را بازیگران میبایست به صورت بداهه اجرا نموده و پروسه تولید آن به حدی دشوار بود که خود رایان گاسلینگ در یکی از اظهارات خود اعلام کرد که گویی در حال ساخت فیلم شخصی خودتان بوده باشید.
پس از همکاری موفقیت آمیز و تاریخی رایان گاسلینگ و دیمین شزل، آنها باری دیگر در سال ۲۰۱۸ و پیش از آغاز همه گیروی ویروس کرونا فیلم بیوگرافی و درام First Man را پدید آوردند که حول محور زندگی نیل آرمسترانگ، نخستین مردی که بر روی کره ماه قدم گذاشت، جریان داشت و علیرغم آن که در حد و اندازه La La Land پر سر و صدا ظاهر نشد اما به خودی خود موفقیت قابل توجهی را رقم زد و نامزد دریافت جوایز گوناگونی از سوی جشنوارههایی نظیر گلدن گلوب و اسکار شد.
رایان تامس گاسلینگ در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۹۸۰ (۲۱ آبان ۱۳۵۹) در منطقه انتاریو از شهر لندن کشور بریتانیا چشم به جهان گشود. خانواده وی را پدرش توماس، فروشندهای خیابانی، مادرش دونا، منشی ادارات دولتی و یک خواهر بزرگتر از خود به نام مندی تشکیل داده است. خانوادهای که اصلیتی فرانسوی و کانادایی داشته و اساساً از جمله افرادی محسوب میشوند که دین تاثیر بسیاری بر زندگیشان داشته است.
رایان گاسلینگ ۴۲ ساله طی ۳۰ سال حضور در مقابل دوربین نقشهای متفاوت و ماندگاری را به تصویر کشید که برای برخی از آنها به حدی مورد ستایش قرار گرفت که حتی نامزدی در شناخته شدهترین جشنوارههای سینمایی را نیز تجربه کرد. با این حال او در همکاری با کمپانی برادران وارنر ایفای نقشی را در سال ۲۰۲۳ تقبل کرد که در کارنامه بازیگری وی تاکنون سابقه نداشته است. ایفای نقش نامتعارف کن در فیلم کمدی و فانتزی Barbie ساخته گرتا گرویگ که عملاً رنگ صورتی را به نماد سینمای سال ۲۰۲۳ تبدیل کرده است.
در حالی که این بازیگر دوست داشتنی هالیوود به نقشهای درام و عاشقانه خود در آثاری نظیر All Good Things و Crazy, Stupid, Love ادامه میداد و چهرهای ثابت در هالیوود برای خود مسجم کرده بود، در سال ۲۰۱۱ ایفای نقش در فیلم دلهرهآور و اکشن Drive به نویسندگی حسین امینی را بر عهده گرفت. اثری که رایان گاسلینگ به هنرنمایی در قامت بدلکار سابق هالیوود پرداخت که حال به عنوان رانندهای تحت تعقیب، تبهکاران و سارقین را در جریان خلافکاریهایشان همراهی مینمود. هنرنمایی وی به حدی چشمگیر و استادانه جلوه کرده بود که منتقد مطرح سینما یعنی راجر ایبرت او را با استیو مککوئین مقایسه کرد و قدرت بازیگریاش را ستایش نمود.
فیلم Barbie با هنرنمایی رایان گاسلینگ و مارگو رابو عملاً به رویدادی سینمایی در هالیوود امسال بدل گشت که تمامی توجهات را به خود اختصاص داد تا حدی که در رقابت با آثار بزرگی نظیر ماموریت غیرممکن ۷ و اوپنهایمر در گیشه به اکران در آمد و نه تنها تاثیری از رقبای خود نگرفت که اتفاقاً بالعکس، با فروش ۱ میلیارد و ۴۰۴ میلیون دلاری خود هر دوی آنها را به حاشیه راند و به عنوان پرفروشترین فیلم سال ۲۰۲۳ گیشه جهانی را به آتش کشید.
انتقادات از فیلم Only God Forgives باعث تسلیم شدن رایان گاسلینگ نشد و او تا پایان سال ۲۰۱۵ آثاری نظیر White Shadow، Lost River و The Big Short را از خود به یادگار گذاشت و علیرغم این که شیوه بازیگری وی در اکثر فیلمهایش تکراری جلوه میکرد اما همچنان استقبال طرفدارانش را در پی داشت. مسئلهای که البته انتقاد منتقدین را نیز در سوی دیگر ماجرا برانگیخته بود.
۱ سال بعد رایان گاسلینگ موفق شد تا ایفای نقش یکی از شخصیتهای فیلم روانشناختی و دلهرهآور Murder by Numbers را به دست آورده و فرصت همکاری با هنرمند مهشور هالیوود یعنی ساندرا بولاک را پیدا کرد. اثری که باز هم در آن شاهد هنرنمایی ارزشمندی توسط این بازیگر جوان و جویای نام بودیم تا حدی که بسیاری از منتقدین را به تحسین وا داشته بود.
تنهایی وی و مشاهده آثاری همچون First Blood که مناسب سنش نبودند سبب شده بود تا در یکی از روزها با الهام از وقایع اثر نام برده شده، دستهای از چاقوها را با خود به مدرسه برده و شروع به پرتاب آنها به سمت همکلاسیهایش نماید که این عمل خطرناک رایان با دردسرهای بسیاری همراه شد تا جایی که از تحصیل در مدرسه تعلیق گشت. مشکلات روحی وی سبب شده بود تا به بیش فعالی دچار شده و به خاطر تعلیق از مدرسه، توانایی خواندن و نوشتن را نیز چندان بلد نبود و پزشکان نیز در ارزیابی مشکلات روحی وی کمکاری کردند که تمامی این مسائل زندگی عذاب آوری را برای رایان و خانوادهاش دچار ساخته بود.
عدم بهبودی وی در نهایت مادرش را مجبور کرد تا از شغل خود استعفا داده و به مدت ۱ سال تمام زمان خود را به مداوای رایان اختصاص دهد و در این بین خواندن و نوشتن را نیز به او بیاموزد. سعی و تلاشهای عاشقانه مادرش در نهایت جواب داد و باعث شد تا شرایط روحی وی رو به بهبود رفته و به اجرای زنده بر روی صحنه در کنار خواهرش روی بیاورد.
سپس در سال ۲۰۰۱ ایفای نقش یک نئونازی یهودی سرکش را در فیلم The Believer ایفا نمود که حسابی مورد توجه قرار گرفت. مشکلاتی که او در دوران نوجوانی تحمل کرده بود سبب گشت تا ایفای نقش جالب توجهی را در ساخته هنری بین به معرض نمایش بگذارد که تحسین بینندگانش را در پی داشت. اثری که به سبب ماهیت پر سر و صدایی که داشت، چندان در گیشه مورد توجه واقع نشد ولی در همان سال برنده جایزه در جشنواره فیلم ساندنس شد و به نوعی سکوی پرتاب رایان گاسلینگ در سینمای هالیوود محسوب میشود.
پس از پایان مجموعه The Mickey Mouse Club در سال ۱۹۹۵، رایان به پیش مادرش در کشور کانادا بازگشت و تا سن ۱۸ سالگی به هنرنمایی در آثاری نظیر Are You Afraid of the Dark، Goosebumps و Breaker High پرداخت و سپس ایفای نقش هرکول در سریال Young Hercules به او پیشنهاد شد که برای حضور در پروسه فیلمبرداری مجبور به نقل مکان به کشور نیوزیلند شد. اثری که در ابتدا برای وی لذتبخش جلوه میکرد ولی به مرور شرایط کاری برای وی طاقتفرسا شد تا حدی که عملاً خواستار جدایی از این پروژه شده بود و در نهایت تقبل نقشهای تلویزیونی را کنار گذاشت و تمام وقت و انرژی خود را صرف مدیوم سینما نمود.
رایان گاسلینگ طی سالهای حضور خود در سینما با بازیگران زن مطرحی به همکاری پرداخته بود که از بین آنها همکاری او با اما استون در سال ۲۰۱۱ با فیلم Crazy, Stupid, Love حسابی مورد توجه قرار گرفت و آنها باری دیگر در کنار هم با فیلم Gangster Squad به سینما بازگشتند. اثری گانگستری و درام که علیرغم بهره بردن از بازیگران مطرحی همچون شان پن و جاش برولین با تنها ۱۰۰ میلیون دلار فروش به کار خود پایان داد و در کسب نظر منتقدین نیز چندان موفق عمل نکرد.
رایان گاسلینگ در همکاری با کارگردان نیک کاساوتیس در فیلم درام و عاشقانه The Notebook به هنرنمایی در کنار ریچل مکآدامز پرداخت. اثری که اقتباسی از رمانی به همین نام بود و حول محور دختر و پسری به نامهای الی و نوآ جریان داشت که در تعطیلات تابستانی با یکدیگر آشنا شده و عشقی تماشایی بینشان شکل میگیرد. در حالی که هنرنمایی رایان گاسلینگ و ریچل مکآدامز یکی از به یاد ماندنیترین زوجهای ژانر عاشقانه تاریخ سینما را پدید آورد که تحسین منتقدین و بینندگان را در پی داشت اما شاید جالب باشد تا بدانید که شرایط در پشت صحنه عملاً ۱۸۰ درجه متفاوت بود. زیرا این ۲ بازیگر نقش اصلی به هیچ عنوان نمیتوانستند تا با یکدیگر کنار آمده و اختلاف نظر پر سر و صدایی در پشن صحنه داشتند.
۱ سال بعد او ایفای نقش در فیلم درام و جنایی The Place Beyond the Pines را بر عهده گرفت و با بازیگرانی نظیر بردلی کوپر، اوا مندس و ماهرشالا علی به همکاری پرداخت. در حالی که رایان گاسلینگ تا آن زمان روابط عاطفی نه چندان ادامهداری را تجربه کرده بود، آشنایی وی با اوا مندس زندگیاش را دگرگون کرد و آنها رابطهای عاشقانه را با یکدیگر آغاز کردند که نتیجه آن، تولد ۲ دختر به نامهای اسمرالدا و آمادا بوده و این زوج دوست داشتنی و بدون حاشیه هنوز هم پس از گذشت ۱۲ سال هنوز به زندگی در کنار هم ادامه میدهند.
دیمین شزل در سال ۲۰۱۶ نویسندگی و کارگردانی فیلم موزیکال La La Land را بر عهده گرفت و برای ایفای نقشهای اصلی پروژه خود، به سراغ رایان گاسلینگ و اما استون رفت. اثری که به حدی مورد توجه قرار گرفت که نه تنها به فروش ۴۴۷ میلیون دلار در برابر ۳۰ میلیون دلار بودجه خود دست یافت، بلکه نامزد دهها جایزه سینمایی از جمله جشنوارههایی نظیر گلدن گلوب و اسکار نیز شد. رایان گاسلینگ نیز به سبب هنرنمایی استادانهای که از خود به معرض نمایش گذاشته بود، در جشنوارههایی نظیر گلدن گلوب و اسکار نامزد دریافت جایزه شد که متاسفانه در هیچکدام توفیقی حاصل نکرد.
منبع: گیمفا
منبع: https://gamefa.com/977390/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%A7%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%86%DA%AF-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%AE%D8%B3/
رایان گاسلینگ که با چهره جذاب و همیشه خسته خود به ستارهای ارزشمند، محبوب و دوست داشتنی در هالیوود بدل گشته، نه تنها در حوزه بازیگری دستاوردهای قابل ستایشی را از خود بر جای گذاشته (که تجربه کارگردانی را یکبار با فیلم نه چندان شناخته شده Lost River نیز کسب نموده)، بلکه بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ در حوزه موسیقی نیز وارد شد و خوانندگی را در این مدیوم تجربه کرد که در زمان خود حسابی شنوندگانش را به وجد آورده و آثاری به یاد ماندنی را در حوزه موسیقی از خود به یادگذار گذاشته است.