یک موضوع دیگر که باید به آن اشاره کنم، تفاوت تم، اتمسفر و حال و هوای فصول مختلف بازی است. مثلا نقاط قوت بازی بیشتر در چپترهای موسیقیدان و نقاش دیده میشوند و بخش بازیگر به عنوان مثال، هر چند داستان نسبتا جذابی را دنبال میکند، اما در طول تجربه پنج قسمت مربوط به این کاراکتر، به شخصه حتی یک بار کوچکترین حس ترس یا اضطرابی حس نکردم. چرا که هم محیطهای این مراحل آن قدر مخوف نبودند و هم دشمن موجود در این چپتر واقعا هیچ گونه نکته دلهرهآوری در خود جای نداده بود. این تفاوت بارز بین درجه ترس، اضطراب و ناامنی میان شخصیتهای مختلف را به شخصه دوست نداشتم، هر چند لزوما از آن به عنوان یک نکته منفی یاد نمی کنم، اما ترجیح میدادم سازندگان، بخش بازیگر را ترسناکتر و مخوفتر کرده و از المانهای بیشتری در آن استفاده کنند.
در واقع باید بگویم انتقاد اصلی من به بازی، این است که اصلا پا را از محدوده کلی، تکراری و کلیشهای فراتر نمیگذارد و صرفا به خلق یک تجربه معمولی ترس روانشناختی بسنده میکند. در واقع Layers of Fear، فاقد جاهطلبی و نوآوری لازم است. دهها بازی Walking Simulator مشابه در ژانر ترس را اگر تجربه کنید، در واقع کاملا یک رویه را دنبال میکنند و در صدد تغییر یا بهبود نیز بر نمیآیند و Layers of Fear یکی دیگر از این آثار است.
روایت داستان در Layers of Fear، مانند پازل هزار تکهای است که پیشروی در داستان و پیدا کردن اطلاعات محیطی، تکه تکه پازل را در اختیار شما قرار میدهد و تقریبا تا اواخر هر فصل (Chapter)، نمیتوانید به طور کامل از اتفاقات و داستانها سر در بیاورید، چرا که نیاز دارید قسمتهای مختلف پازل داستانی را کنار هم قرار دهید.
بازی پازلهای مختلفی دارد که هیچگونه ویژگی خاص، نوآورانه یا جذابی در آنها دیده نمیشود. در یک اتاق گیر افتادهاید و باید به دنبال کلید بگردید. تقریبا ۹۵ درصد پازلهای بازی که البته بیشتر مینی پازل هستند، به پیدا کردن کلید، پیدا کردن رمزِ درب یا رمز گاوصندوق خلاصه میشوند. تعداد این مینی پازلها نسبتا زیاد است اما دو مشکل بزرگ دارند، اول این که فاقد عمق و جذابیت لازم هستند و کوچکترین خلاقیتی در آنها دیده نمیشود و مشکل دوم نیز این است که کاملا شبیه هم هستند و عدم وجود جذابیت یا تنوع باعث میشود تا به سرعت از حل کردن آنها خسته بشوید. شاید فکر کنید به عنوان منتقد بیش از حد در این زمینه سختگیری میکنم، اما حقیقت این است در سال ۲۰۲۳ هستیم و نمیتوان پذیرفت که یک بازی Walking Simulator با محوریت ترس روانی، کاملا کلیشهای باشد و عملا با آثار یک دهه پیش این زیر ژانر تفاوتی نداشته باشد! پر واضح است سازندگان فقط به دنبال یک تجربه کلی از ترس روانشناختی بودهاند و اصلا قصدی برای نوآوری، تنوع و یا متفاوت بودن نداشتهاند.
گالری اختصاصی گیمفا:
Layers of Fear
به عنوان یک بازی Walking Simulator ترسناک، عملکرد Layers of Fear در حیطه داستان، مطلوب و رضایت بخش است. متاسفانه به دلیل جلوگیری از اسپویل اتفاقات مهم و افشاگریهای داستانی، نمیتوانم وارد جزئیات شخصیتها و حوادث شوم، اما پس از تجربه بازی و در صورت کسب اطلاعات حداکثری از روایت محیطی مثل نوشتهها، یادداشتها و آیتمها، به درون مایه اتفاقات و حوادثی که بر سر نقاش، نویسنده، موسیقیدان و بازیگر آمده پی خواهید برد.
بازی Layers of Fear برای طرفداران آثار ترسناک روانشناختی جذاب خواهد بود، اما متاسفانه مشکلات و کمبودهای این دسته از آثار را نیز به همراه دارد و شاهد خلاقیت، نوآوری و جاهطلبی در این بازی نیستیم. از سوی دیگر، بازی در بخش طراحی معماها نیز مشکلاتی دارد. با این وجود، داستان جالب شخصیتهای مختلف این عنوان، میتواند بهانه خوبی برای تجربه بازی باشد.
نکات مثبت:
اتمسفر و فضاسازی جذاب
داستانی متفاوت و قابلقبول
پرداخت جالب به مشکلات و اختلالات روانی
استفاده هوشمندانه از Jump Scareها
میزان محتوای بالای بازی
نکات منفی:
تکراری شدن روند بازی
ضعف در طراحی پازلها (تنوع، عمق و جذابیت)
عدم توانایی در ترساندن مخاطب در اکثر بخشها
عدم وجود خلاقیت و جاهطلبی
۷
بازی Layers of Fear یک Walking Simulator صرف در ژانر وحشت (Horror) است. نه خبری از وجود آیتمهای مختلف احیای سلامتی و مهمات در بازی است و نه سلاح یا ابزار مبارزاتی خاصی در اختیار دارید. تنها بخش تعاملی بازی، ابزاری است که معمولا به نور ارتباط دارد و در هر سناریو متفاوت ظاهر میشود. در نقش نقاش، یک فانوس در اختیار دارید که با استفاده از آن میتوانید تنها دشمن این فصل از بازی را Stun کرده و اجازه نزدیک شدن به او را ندهید و در سناریوی بازیگر، یک چراغ قوه در دست دارید که هم در مقابل خطر به داد شما میرسد و هم در حل پازلها و پیشروی به شما کمک میکند.
این بازی بر اساس کد ارسالی ناشر (Publisher) و روی PS5 تجربه و بررسی شده است
داستان بازی Layers of Fear – هر چند سخت است این عنوان را فقط یک بازی بنامیم – با روایت اتفاقات نویسندهای آغاز میشود که پس از شرکت در یک مسابقه محلی نویسندگی و برنده شدن در آن، اکنون به یک فانوس دریایی فرستاده شده تا با آرامش فکری کامل و آرامش خاطر، به نوشتن داستانی برای یک شرکت بپردازد. طبیعتا در آثار ترسناک، بستر محیطی نقش کلیدی در اتفاقات ایفا میکند و یک فانوس دریایی متروکه، کاملا مناسب چنین اثری است. البته به صورت کلی، بخشهایی که در آن کنترل این نویسنده را بر عهده میگیریم، آنچنان طولانی نیستند و بیشتر از لحاظ داستانی اهمیت دارند تا گیمپلی. در ادامه و هر بار که نویسنده به نوشتن داستان خود از طریق ماشین تایپ مشغول میشود، ما به ترتیب شروع به تجربه داستانهای مختلف مثل نقاش، بازیگر و موسیقیدان میکنیم. در این بین، هر از چند گاهی دوباره کنترل نویسنده را برعهده گرفته و اطلاعات جدیدی به ما داده میشود.
از طرف دیگر، بازی آنچنان روی ترسهای ناگهانی یا Jump Scare تمرکز ندارد که به شخصه این موضوع را دوست داشتم، زیرا Jump Scareها باید به صورت انگشتشمار استفاده شوند و استفاده افراطی از این سکانسها، که بدویترین شکل ترس در مدیومهای هنری به شمار میروند، ارزش کلی اثر را کاهش میدهد. خوشبختانه Layers of Fear در استفاده از این Jump Scareها هوشمندانه عمل کرده و تعداد و فاصله بین آنها مناسب است.
Layers of Fear، جدیدترین محصول استودیو Bloober، عنوان عجیبی است. اول از همه باید بگویم این اثر، به نوعی چیزی میان ریبوت، ریمیک، ریمستر و نسخه جدید محسوب میشود، چرا که تمام اتفاقات بازی اول (ماجرای نقاش)، عنوان دوم (ماجرای بازیگر) و بستهالحاقی (دختر نقاش) را دل خود جای داده و در عین حال شاهد بخشهای جدید مثل داستان نویسنده و موسیقیدان نیز هستیم. بخشهای مربوط به Layers of Fear اول و دوم، تقریبا به طور کلی بدون تغییر هستند و بیشتر از لحاظ بصری و گرافیکی ارتقاء یافتهاند. در واقع Layers of Fear جدید، پکیج کاملی از تمام چیزهایی است که در قالب Layers of Fear منتشر شدهاند.
موسیقی و آهنگ سازی، در آثار ترسناک اهمیت بسیار بالایی دارد، چرا که تاثیر آنها روی حس ایجاد شده در مخاطب انکارناپذیر است. عملکرد Layers of Fear در بخش موسیقی، مناسب و رضایتبخش است و میتوان گفت که در سکانسهای دلهرهآور و معدود سکانسهای تعقیب و گریز، استرس و ناامنی را به خوبی به مخاطب منتقل میسازند. در دو نسخه قبلی نیز عملکرد سازندگان در بخش موسیقی و آهنگسازی بسیار قابلقبول بود.
پس از اشاره کردن به بارزترین مشکلات و نقصهای بازی، بد نیست کمی لب به تعریف و تمجید هم بگشایم. به شخصه باید بگویم همانند دو نسخه اول، اتمسفر و فضاسازی مراحل بازی بسیار تحسینبرانگیز است. از خانهای بزرگ، تو در تو و مرموز در فصل نقاش گرفته تا صحنههای اجرا در فصل بازیگر و اتمسفر محیطی جذاب بخش موسیقیدان. جزئیات به کار رفته در محیطهای لوکیشنهای مختلف بسیار مناسب است و اگر این مسئله را در کنار روایت محیطی بازی قرار دهیم، ارزش کار سازندگان بیشتر به چشم میآید.
آیا Layers of Fear حرفهای جدیدی برای گفتن در ژانر ترس روانشناختی دارد؟
در مورد بخش گرافیک باید بگویم اگر نسبت به استانداردهای ۲۰۲۳ در نظر بگیریم، شاید بازی آنچنان جذاب به نظر نیاید، اما با توجه به ژانر بازی، باید بگویم کیفیت بافتها، نورپردازی، سایه زنی و کیفیت تکسچرها در کل رضایتبخش است، هر چند در برخی مراحل کیفیت کلی اثر کمی سینوسی عمل میکند.
داستان Layers of Fear، که در واقع ترکیب داستانهای نسخه اول و دوم به اضافه محتویات اضافه است، بیشتر روی مشکلات و اختلالات روانی، عقدههای روحی و ناکامیهای انسانها تاکید دارد و مانور میدهد. از نقاشی هنرمند که کم کم هنر و خلاقیتش به جنون محض تبدیل شده و زندگیاش به کام نابودی و انحطاط کشیده میشود گرفته، تا داستان بازیگری که اتفاقات و حوادث کودکیاش او را هیچگاه رها نکردند. نکته جالب این است که در تمام بخشهای داستان، دشمن اصلی به نوعی ساخته شده از خیالات، توهمات و ناکامیهای فرد است. همانطور که نقاش، شکل متفاوت و به جنون رسیده همسرش را میبیند.
عملا بازی شخصیتپردازی خاصی ندارد و از آن جایی که از لحاظ روایی بیشتر روی اتفاقات گذشته و حوادث از پیش اتفاق افتاده تمرکز دارد، شاهد تغییرات شخصیتی نیستیم و بیشتر سقوط روانی شخصیتها پس از حوادث را مشاهده میکنیم. داستان بازی حد مشخصی بین مرموز بودن و آشکار بودن را انتخاب کرده که به شخصه فکر میکنم تصمیم هوشمندانهای بوده است، البته باید بگویم تاکید زیاد داستان و روایت روی داستانگویی محیطی، باعث میشود اگر به نوشتهها و آیتمهای محیط بیتوجه باشید، عملا بخش بزرگی از داستان را از دست بدهید و حتی متوجه ساختار داستانی نیز نشوید. بنابراین این نکته را هنگام تجربه بازی مد نظر قرار دهید.
اکثر بازیهای Walking Simulator در ژانر وحشت، معمولا به علت نبود فاکتور تعامل، در یک چرخه گیر میکنند و ممکن است به سرعت تکراری شوند و متاسفانه این مسئله گریبان Layers of Fear را نیز میگیرد. از آن جایی که ساختار بازی کاملا مشخص است (پیشروی کنید، آیتم خاصی به دست بیاورید، پیشروی کنید و الی آخر)، بازی به سرعت تمام برگهای برنده خود را بازی میکند و عملا دیگر چیزی برای ترغیب مخاطب ندارد. از آن جایی که Layers of Fear در دسته آثار Psychological Horror قرار میگیرد و بیشتر به ترس مفهومی و اتمسفریک وابسته است، این یکنواختی در روند بازی، به تجربه کلی آن لطمه میزند.