
بروزرسانی: 22 تیر 1404
۱۰ فیلم سرگرم کننده با جلوه های ویژه ای فاجعه آمیز
فیلم The Mummy Returns (بازگشت مومیایی) محصول سال ۲۰۰۱

فیلم Wonder Woman (زن شگفت انگیز) محصول سال ۲۰۱۷

آیا فیلم سرگرم کننده دیگری را نیز سراغ دارید که از جلوه های کامپیوتری و بصری فاجعه آمیزی رنج برده باشند؟ به عقیده شما دلیل افت کیفیت جلوه های بصری آثار هالیوودی طی سال های اخیر با وجود پیشرفت تکنولوژی در این زمینه، چه بوده است؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

همانطور که پیشتر اشاره کرده بودیم، کمپانی های فیلم سازی عادت عجیبی دارند که اقتباس های استفن کینگ را همیشه پرایراد خلق نمایند!
جلوه های بصری و کامپیوتری طی ۲ الی ۳ دهه گذشته به پای ثابت آثار سینمایی بدل گشته تا حدی که امروزه فیلم های انگشت شماری را می توان پیدا کرد که بدون جلوه های کامپیوتری پروسه تولید خود را پشت سر بگذارند. مسئله ای که اگرچه به خودی خود نکته منفی به شمار نمی رود اما شیوه به کارگیری آن توسط عوامل تولید می تواند پاشنه آشیل محصول نهایی شده و حتی موجبات ناکامی برخی از پروژه ها را نیز فراهم کرده که نمونه بارز آن را می توان در فیلم فلش از دنیای سینمایی دی سی مشاهده کرد.
این فیلم سعی داشت تا به نوعی دنیای مردان ایکس را ریبوت کرده و مسیر را برای به وقوع پیوستن اتفاقاتی جدید هموار نماید. با این حال مشکلات فیلم نامه، شرور نهایی احمقانه و جلوه های کامپیوتری بیش از مصنوعی و عملاً نیمه کاره سبب شد تا طرفداران مارول آن طور که می بایست از X-Men Origins: Wolverine لذت نبرند. در حالی که فیلم فلش با وجود تمام جلوه های بصری بیش از حد کارتونی اش، لااقل اثری تکمیل شده محسوب می شود، سازندگان فیلم X-Men Origins: Wolverine گویی که حتی زحمت تکمیل جلوه های بصری را به خود نداده و سکانس های بعضاً خنده داری را در محصول نهایی به تصویر کشیدند که به راحتی می توانستیم پرده سبز را در آن ها را تشخیص دهیم. اتفاقی که در آن زمان حسابی سر و صدا به راه انداخت و شکست سنگینی را برای نخستین فیلم اختصاصی ولورین به همراه داشت.
فیلم The Langoliers (لانگولیرها) محصول سال ۱۹۹۵

۳ گانه مومیایی برندن فریزر به حدی جذاب و جادویی بود که هالیوود نه تنها در تکرار موفقیت های آن ناکام مانده، بلکه حتی جرأت ادامه دادن آن را نیز نداشته و یکی از بهترین آثار فانتزی و اکشن تاریخ سینما به حال خود رها شده است.
این مسئله در قبال یکی از وحشتناک ترین داستان های خلق شده در ژانر وحشت نیز صادق بوده و فیلم The Thing سال ۲۰۱۱ که در اصل بازسازی ساخته ۱۹۸۲ به شمار می رود، به حدی کارتونی ظاهر شده که به هیچ عنوان نمی تواند مخاطب را به وحشت دچار کند. حضور موجود بیگانه ای در قطب جنوب که قربانی های خود را به بخشی از وجود خود تبدیل می کند، بر روی کاغذ بسیار وحشتناک و غیرقابل تحمل جلوه می کند. با این حال خساست در صرف بودجه برای ساخته سال ۲۰۱۱ سبب شد تا تیم تولید دست به دامان جلوه های کامپویتری بسیار مبتذلی شوند که از The Thing یک شوخی احمقانه به یادگذار گذاشت.
یکی از اقتباس های رمان های استفن کینگ که تحت عنوان The Langoliers شناخته می شود، در اصل اثری ۲ قسمتی بوده که به عنوان یک فیلم سینمایی در میان سینماگران جا افتاده است.
این فیلم حول محور گروهی از مسافران یک هواپیما از لس آنجلس به مقصد بوستون جریان دارد که در میانه پرواز به خواب رفته و پس از بیدار شدن، خود را در بعد عجیب و غریب و وحشتناکی پیدا می کنند که میزبان حضور موجوداتی کابوس وارانه می باشد. به طرز عجیبی اکثر اقتباس های ساخته شده از رمان های استفن کینگ به طریق مختلفی پر عیب و ایراد ظاهر شده و The Langoliers نیز در حیطه جلوه های کامپیوتری به عنوان یکی از زشت ترین آثار سینمایی دوره خود محسوب می شود که تماشای آن برای نسل جوان به امری غیرقابل تحمل تبدیل خواهد شد.
دنباله های فیلم ماتریکس هر یک از مشکلات متعددی رنج می برند که کیفیتشان را در مقایسه با فیلم انقلابی نخست تا حد بسیاری زیادی تحت الشعاع قرار داده است.
اثری که قرار بود تا دنیاهای موازی را در دنیای سینمایی دی سی به تصویر کشیده و راه را برای آغاز فرنچایزی جدید آغاز نماید، به حدی عجیب و غریب و فاجعه آمیز ظاهر شد که با افتخار بدترین فروش یک فیلم ابرقهرمانی را در تاریخ این ژانر رقم زد. جالب است که حتی سکانس های مشابهی که زک اسنایدر در سال ۲۰۱۳ با فیلم Man Of Steel (مرد پولادین) کارگردانی کرده بود نیز ۱۰ها برابر جلوه های ویژه جذاب و واقع گرایانه تری داشتند و The Flash به حدی مصنوعی و خنده دار ظاهر شده بود که حتی برای استانداردهای دهه ۱۹۹۰ میلادی نیز زشت و فجیع می بود.
این فرنچایز حول محور خانواده ای ماجراجو و باستان شناس جریان داشت که به سراغ مومیایی مرموزی در کشور مصر رفته و در هر فیلم مجبور می شوند تا با تهدیدات ماورایی مومیایی های زنده شده دست و پنجه نرم نمایند. در حالی که هر یک از فیلم های این ۳ گانه به خودی خود جذاب، سرگرم کننده و هیجان انگیز جلوه کرده اند اما فیلم دوم با عنوان The Mummy Returns که از قضا با بودجه هنگفت ۹۸ میلیون دلار تولید شده بود، سکانس را با خود به همراه داشت که حتی دوئین جانسون نیز با گذشت این همه سال از به یاد آوردن آن احساس شرم می کند. در سکانس پایانی The Mummy Returns شاهد حضور پادشاه عقرب در قامت شرور نهایی بودیم که از صورت دوئین جانسون (که ایفای نقش همین شخصیت را در فیلم های پادشاه عقرب بر عهده داشت) اسکن کرده بود. با این حال جلوه های کامپیوتری این شرور ماورایی به حدی مبتدیانه و خنده دار به تصویر کشیده شده بود که به هیچ عنوان مخاطبینش را راضی از سالن های سینما خارج نکرد و خاطره ای تلخ و زشت را برایشان به یادگذار گذاشت.
با این حال در سالی که شاهکار سینمایی به یاد ماندنی The Lord of the Rings: The Return of the King (ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه) اکران شد که به لحاظ کیفیت جلوه های بصری هنوز هم هیچ فیلمی از هالیوود توان مقایسه با آن را نداشته است، خواهران واچوفسکی The Matrix Reloaded را روانه سینماهای جهان کردند که حتی صدای کارگردان مشهوری همچون کوئنتین تارانتینو را نیز درآورده بود. اوج بی کیفیتی جلوه های بصری را می توان در سکانس مبارزه نئو با نسخه های متعددی از مامور اسمیت مشاهده کرد که به حدی فاجعه آمیز به تصویر کشیده شده بودند که گویی در حال تماشایی مبارزه ای از یک بازی ویدیویی هستیم!
تاکنون آثار متعددی حول محور شیوع ویروسی هولناک و بر پا شدن آخرالزمان بشریت در سینما به تصویر کشیده شده که یکی از به یاد ماندنی ترین آن ها I Am Legend با هنرنمایی تماشایی ویل اسمیت نام دارد.
منبع: کولایدر