اگر از کسی بخواهید نام فیلمهای مورد علاقهاش را بگوید، احتمالاً فارست گامپ را در میان آنها خواهید دید.
فارست گامپ با بازی بی نظیر تام هنکس در سال 1994 اکران شد و مورد تحسین تماشاگران و منتقدان قرار گرفت و پس از گذشت این همه سال همچنان یکی از بهترین فیلم ها به حساب می آید. داستان حول محور زندگی مردی به نام فارست گامپ میچرخد که به دلیل هوش پایین اغلب نادیده گرفته میشود، اما به دلیل نقش مهمی که در رویدادهای مهم تاریخی دارد، او فردی خارقالعاده نشان داده میشود. مهربانی و وفاداری از ویژگی های بارز شخصیت فارست گامپ است و نگاه متفاوت او به جهان باعث شد تا زندگی متفاوتی داشته باشد.
اگر فارست گامپ یک شخص واقعی بود، مطمئناً یکی از تأثیرگذارترین افراد نیمه دوم قرن بیستم بود. او یک ستاره فوتبال کالج بود، مدال افتخار را برد، با چندین رئیس جمهور ایالات متحده ملاقات کرد، از جان لنون الهام گرفت، و حتی رسوایی واترگیت. با این حال، فارست گامپ داستانی از عشق، غم و رستگاری است که با فیلمنامه بی نظیرش به فیلمی ماندگار تبدیل شده است. این فیلم دیالوگ های ثابت و قابل تاملی دارد که با آنها آشنا می شویم.
15- “شما باید بهترین کار را با آنچه خدا به شما داده است انجام دهید” – خانم گامپ
این دیالوگ تنها یکی از توصیه های مادر فارست گامپ در طول فیلم است. او مادر مهربانی است که می داند پسرش در آینده با مشکلاتی روبرو خواهد شد، بنابراین همیشه سعی می کند او را در کارش تشویق کند. توصیه های او در طول زندگی فارست مفید بود و فارست همیشه تمام تلاش خود را می کرد. فارست شاید خیلی باهوش نباشد، اما همیشه سعی می کند بهترین کار را انجام دهد و همین باعث شده است که تجربه بهتری نسبت به دیگران در زندگی داشته باشد.
14- نمی دانم هر کدام از ما برای خود سرنوشتی داریم یا به طور تصادفی با شکم خالی شناور می شویم. – جنگل گامپ
در طول فیلم می بینیم که فارست با وجود اینکه فرد خیلی باهوشی نیست، ایده ای در مورد زندگی دارد که شاید همه نداشته باشند. در پایان فیلم وقتی فارست بر سر قبر جنی می رود، درباره نگاهش به سرنوشت و دنیا می گوید:نمی دانم هر کدام از ما برای خود سرنوشتی داریم یا به طور تصادفی روی باد شناور هستیم. من فکر می کنم هر دو درست هستند و شاید هر دو در یک زمان اتفاق بیفتنداین دیالوگ زیبا و معنای آن بسیار قابل تامل است و در این لحظه از زندگی فارست بلوغ خود را در زندگی نشان می دهد.
13- عادی بودن یعنی چی؟ – خانم گامپ
مادر فارست در طول فیلم حامی سرسخت او بوده است و دیالوگ های حمایتی او با فارست این را ثابت می کند. برخی از بهترین دیالوگ های فیلم ناشی از حس حمایت او از فارست است. وقتی این دیالوگ را می گوید به این نکته اشاره می کند که نباید هیچکس را دست کم گرفت و هرکسی می تواند به روش خودش تمام تلاشش را بکند. داستان فارست این را تایید می کند. در طول زندگی اش مورد بی توجهی دیگران قرار گرفت، اما به موفقیت های زیادی دست یافت.
12- من و جنی مثل نخود و هویج بودیم. – جنگل گامپ
رابطه جنی و فارست یکی از موضوعات اصلی و اصلی فیلم فارست گامپ بود که در سال های مختلف زندگی فارست به تصویر کشیده شد. جنی دختر رویایی فارست بود و جنی فارست را درک کرد و او را همانطور که بود پذیرفت. اولین ملاقات این دو نفر بسیار خنده دار و بامزه بود. جنی به فارست اجازه می دهد کنارش در اتوبوس بنشیند و فارست در مورد آن روز می گوید: از آن روز به بعد ما همیشه با هم بودیم. من و جنی مثل نخود و هویج بودیم. رابطه فارست و جنی به یکی از ماندگارترین عاشقانه های فیلم های دهه 90 تبدیل شد، زیرا به راحتی می توانید عشق و صمیمیت بین آنها را احساس کنید.
11- “من مرد باهوشی نیستم، اما می دانم عشق چیست.” – جنگل گامپ
اگر چه فارست و جنی زمان زیادی را جدا از هم سپری کردند، اما هرگز از عشق خود به جنی دست نکشید. هر دوی آنها در زندگی با سختی های زیادی روبرو شدند و حتی با وجود اینکه جنی این واقعیت را نادیده گرفت که فارست قادر به دوست داشتن او بود، فارست همچنان به او عشق می ورزید. در یک صحنه عشق خود را به جنی اعلام می کند و این دیالوگ را می گوید که یکی از تاثیرگذارترین و عاشقانه ترین صحنه های فیلم را خلق می کند.
10- “احمق کسی است که کارهای احمقانه انجام می دهد” – فارست گامپ
فارست و مادرش همیشه بسیار صریح و روراست بودند. در اولین ملاقات فارست و جنی، جنی از فارست پرسید که آیا او احمقی است؟ فارست این دیالوگ را می گوید. منظور فارست از گفتن این دیالوگ در آن لحظه کاملاً مشخص نیست، اما با این وجود سخنان او و معنای ساده آنها کاملاً قابل درک و درست است. این دیالوگ همچنین نشان از وفاداری و اعتماد فارست به مادرش دارد.
9- “مادر من همیشه می گفت که شما می توانید چیزهای زیادی در مورد یک شخص از کفش آنها بگویید – فارست گامپ.”
دویدن در فارست گامپ یکی از عناصر اصلی فیلم است و به همین دلیل کفش اهمیت دارد. فارست به کفش علاقه دارد زیرا مادرش به او گفته است که کفش ها ابزار خوبی برای درک شخصیت دیگران هستند. روی نیمکتی که فارست منتظر اتوبوس است، با دقت به کفش های تک تک افرادی که کنارش نشسته اند نگاه می کند. جالب اینجاست که تنها چیزی که مخاطب از وضعیت فارست می تواند تشخیص دهد این است که او راه طولانی را پیموده است، جزییاتی که به زیبایی در فیلم ادغام شده و به خوبی کنار هم قرار گرفته است.
8- مادرم همیشه می گفت که مرگ جزئی از زندگی است. – جنگل گامپ
فارست در طول زندگی خود با مرگ افراد زیادی روبرو شد و این دیالوگ نشان می دهد که بار غم بر دوش فارست است که آرزو می کرد مرگ جزئی از زندگی نباشد. فارست شاهد مرگ پدرش، دوستش بلو پوپا، مادرش و در نهایت مرگ جنی بوده است و دانستن این موضوع دیالوگ فارست را بیش از پیش چشمگیر می کند. با این حال، او باید بپذیرد که مرگ بخشی از زندگی است و نمی توان از آن اجتناب کرد، البته با مرگ هایی که فارست با آن مواجه شد، بی شک این حقیقت تلخ را عمیقا درک کرد.
7- شما همیشه نمی توانید برای نجات من تلاش کنید. – جنی
اگرچه فارست جنی را دوست داشت، اما جنی درست میگفت که فارست نمیتوانست همیشه ابتکار عمل را برای نجات او از مشکلات زندگیاش به عهده بگیرد. نه تنها این امکان پذیر نبود، بلکه به تمام اراده و استقلال جنی از او نیاز داشت. او زندگی خود را دارد و فارست نمی تواند همیشه در کنارش باشد. جنی باید درس های زندگی خود را بیاموزد و خودش تصمیم بگیرد زیرا او فردی مستقل است. فارست ممکن است از روی مهربانی این کار را انجام دهد، اما او متوجه نمی شود که تلاش های او برای حل همه مشکلات جنی در واقع به او آسیب می رساند. جنی زن درمانده ای نیست و این درس مهمی است که فارست باید می آموخت.
6- مادرم همیشه می گفت برای جلو رفتن باید گذشته را پشت سر بگذاری. – جنگل گامپ
یکی از درس های مهمی که باید از فارست گامپ آموخت این است که او فرار نکرد. او از خیلی چیزها فرار می کرد، به خصوص از گذشته و طردش توسط جنی. با این حال او یک بار دیگر به حرف مادرش گوش می دهد و با گذشته اش مقابله می کند، زیرا می داند که اگر در گذشته گیر کند، هرگز جلو نمی رود. او سپس دوباره با جنی ارتباط برقرار می کند و آنها با هم آشتی می کنند. این جمله برای فارست و حتی بینندگان درس ارزشمندی است که باید به خاطر بسپارند.
5- “اما ستوان دان، تو پا نداری.” – جنگل گامپ
فارست زندگی بسیاری را تغییر داد، اما بیشتر از همه زندگی فرمانده سابق ویتنام خود، دن تیلور را تغییر داد. ستوان دان معتقد بود که مقدر شده است که در نبرد بمیرد و زمانی که زمانش برسد از مرگ نمی ترسد. او از اینکه فارست او را از مرگ نجات داد راضی نبود، اما در نهایت با او آشتی کرد. در واقع، ستوان دن تحت تأثیر درگذشت فارست در دوران تاریک زندگی خود قرار گرفت و به نظر می رسد زندگی فارست الهام بخش او بوده است.
4- آیا من نباید خودم باشم؟ – جنگل گامپ
وقتی فارست در دانشگاه با جنی آشنا میشود، با هم وقت میگذرانند و با هم گفتگو میکنند. جنی در مورد رویاهای خود برای آواز خواندن و شهرت صحبت می کند و از فارست می پرسد که می خواهد چه چیزی شود و فارست پاسخ می دهد:مگه قرار نیست خودم باشم؟». پاسخ فارست نشان دهنده تفاوت اساسی او و جنی است و اینکه چقدر دنیای آنها متفاوت است. جنی به عنوان فردی ظاهر می شود که از شخصیت خود ناراحت است و او را دوست ندارد، در حالی که فارست حتی به تغییر خودش فکر نمی کند.
3- «فارست را فرار کن، بدو». – جنی
این یکی از خاطره انگیزترین دیالوگ های فارست گامپ است که در ابتدای فیلم گفته می شود. فارست در حال فرار از دست برخی قلدرها است و جنی فارست را تشویق می کند که بدود که فارست می تواند بهترین کار را انجام دهد. فارست یک دونده طبیعی است و در جوانی از طریق دویدن به شهرت و افتخار دست یافت. در تیم فوتبال مدرسه، در جنگ و در بخشهای دیگر زندگیاش، دویدن به او کمک کرد، و اگر مجبور نبود آن روز بدود، شاید هرگز نمیدانستید چه دونده خوبی است.
2- آن روز بدون هیچ دلیل خاصی تصمیم گرفتم کاندید شوم. – جنگل گامپ
در مصاحبه قبلی درباره دونده بودن فارست صحبت کردیم و یکی از جالب ترین قسمت های زندگی او زمانی بود که شروع به دویدن در سراسر آمریکا کرد و افراد زیادی را با خود همراه کرد. اگرچه او می گوید دلیلی برای فرار نداشت، اما می توان حدس زد که دلیلی برای فرار داشته است، اما این را نگفته است. او به سادگی یک روز شروع به دویدن کرد و هرگز دویدن را متوقف نکرد. او از جاده ها، شهرها و مکان های مختلف گذشت و توجه افراد زیادی را به خود جلب کرد که برخی از آنها نیز او را همراهی می کردند.
1- “مادر من همیشه می گفت زندگی مثل یک جعبه شکلات است” – فارست گامپ
با نقش مهمی که مادر فارست در زندگی او بازی کرد، جای تعجب نیست که بهترین دیالوگ در فارست گامپ نقل قولی از او باشد. زندگی مثل یک جعبه شکلات است، شما هرگز نمی دانید که قرار است چه چیزی بدست آورید. این دیالوگ غیرقابل پیش بینی بودن زندگی را نشان می دهد و اینکه شاید هیچ چیز از پیش تعیین نشده باشد، بنابراین بهتر است زندگی را خیلی سخت نگیرید زیرا معلوم نیست زندگی چگونه پیش خواهد رفت. فارست در پایان فیلم به این نتیجه می رسد که زندگی می تواند هم از پیش تعیین شده و هم غیرقابل پیش بینی باشد. زندگی فارست پر از اتفاقات غیرمنتظره و از پیش تعیین شده بود، درست مثل یک جعبه شکلات.
منبع: ScreenRant
منبع: https://gamefa.com/1073403/best-quotes-forrest-gump-movie/