5 باورهای نادرست در مورد گیمرها
در بدترین حالت، شاهد یک تناقض بین آزمایشهای صورت گرفته هستیم و اگر نظر من را بخواهید، علت اصلی آن در ذات انسانها است. ممکن است کودک یا نوجوانی به شکل درونی، رگههایی از خشونت در او دیده شود و با استفادهی نادرست از ویدیوگیم (مثل تهیهی بازیهای نامناسب برای آن سن) به تقویت این موضوع و آسیب زدن به سلامت روحیاش شود و در نهایت این خشونت در او ترویج یابد. حال این تقصیر ویدیوگیم است و یا تقصیر والدین او که نظارت درستی بر بازیکردن فرزندشان نداشتهاند؟
آنقدر بازی میکنی، باش تا معدلت 20 بشه!
آرش، گیمری پرخاشگر است که امکان ندارد یک روز به مدرسه برود و شر به پا نکند. یک روز، مشاور مدرسه با او جلسهای گذاشته و در حین مشاوره از علاقهها و تفریحاتش میپرسد و دست بر قضا، این آرش آقا میگوید که به بازیهای ویدیویی خیلی علاقه دارد. آیا این مشاور، میتواند این نتیجهگیری را داشته باشد که تمام افرادی که به ویدیو گیم علاقه دارند مثل آرش پرخاشگر هستند و یا باید تمامی 3 میلیارد گیمر در جهان مورد بررسی قرار بگیرند تا بتوان به استدلال درستی رسید؟
ویدیوگیم هم عملا چنین چیزی است. یا در حال لذت بردن از بازیهای آفلاین و آنلاین به شکل تفننی هستیم و از داستانها، اتفاقات و تعاملات بازی درس میگیریم و یا برای آیندهی آن هدف داریم و قرار است تا به شکل حرفهای وارد مسابقات و تورنومنتهای بزرگ آن شویم و یا حتی مثل منِ نویسنده، دست به قلم شده و به شکلی حرفهای به بررسی بازیهای ویدیویی و صحبت در مورد آنها بپردازیم.
در هر صورت شما برد کردهاید؛ چرا که اگر حالت اول را انتخاب کنید، در قالب یک سرگرمی مفید با دوستانتان تعامل داشتهاید، اخلاق اجتماعی یاد گرفتهاید و از ورزش کردن، لذت بردهاید. در حالت دوم هم به این موضوع به شکل یک حرفه نگاه کردهاید و باز هم برد با شماست، چرا که میتوانید با پیشرفت در این مسیر هم یک زندگی حرفهای داشته باشید و هم به کسب درآمد برسید.
خب طبیعتا هرکس که بین درس خواندن و بازی کردن یک نسبت درست و حسابی برقرار کند و طبق برنامهریزی پیش برود، نه تنها بازی کردن بر روی درس خواندنش تاثیر منفی نخواهد گذاشت، بلکه همانطور که در مقالهی قبلی اشاره کردم (میتوانید از اینجا بخوانید) در درس خود پیشرفت هم خواهد کرد.
پلتفرمهایی چون استیم، نهادهای نظارتی، سازمان ESRB، دولت و غیره هستند که روی بازیهای منتشر شده نظارت کنند. برای مثال، قطعا به یاد دارید که مینیگیم قهوهی داغ (Hot Coffee) چه بر سر Rockstar آورد و یا با بازیهایی چون Postal که منتقدها و نهادهای مختلف حسابی از خجالتشان درآمدهاند آشنا هستید.
حال از آن جایی که متاسفانه برخی از رسانهها نیز از سواد کافی در این حوزه برخوردار نیستند، به بررسی نادرست و شایعه پراکنی نسبت به بازیهای مختلف میپردازند و والدین و برخی از افراد جامعه هم با کسب اطلاعات اشتباه و نه چندان دقیق، تصمیماتی اتخاذ میکنند که صحیح نیستند.
آنقدر بازی میکنی، آخرش که چی؟
اما طبیعتا درست نیست که تمامی بازیها را کنار هم بگذاریم و بگوییم که عامل وجود فلان تفکر در جامعۀ مخاطبین بازیهای ویدیویی هستند و طبیعتا، باز هم یک بازی به خصوص میتواند مضنون ما در این موضوع باشد و نمیتوان کل پدیدهی ویدیوگیم را زیر سوال برد.
شما گیمرها هم که همیشه گوشه گیرید! به بازیکردن معتاد شدید!
استقرایی به آن معناست که برای هر علتی، یک معلولی پیدا کنیم و استنتاجی هم همانطور که از نامش پیداست، یک نوع نتیجهگیری بر مبنای دیتاها و دادههاییست که از قبل به دست آوردهایم. پیچیده شد، بگذارید با ذکر مثال توضیح دهم.
با این وجود، درست است. ممکن است برخی از بازیها، پیامهایی در اعماق خود داشته باشند که با افکار و باورهای ما جور در نیاید و یا سازندگان آنها دیدگاه درستی نداشته باشند. این مورد دربارهی کتاب و فیلم و غیره هم صدق میکند.
قصد داریم این بار به شکلی منطقی به شایعهها و اطلاعاتی که در مورد من و شما و دیگر گیمرها میان مردم و والدین رواج دارد نگاه کنیم و اصطلاحاً، به بخشهای اشتباه آن بپردازیم. از رایجترینشان شروع میکنیم:
این موضوع شبیه به شایعهی قبلی است، با این تفاوت که میتوان بدون استفاده از آزمایش به خصوصی آن را نقض کرد. آقا آرش قصهی ما که در قسمت قبل شاهد پرخاشگریهایش بودیم، نمرههایش هم تعریفی ندارد چرا که از 24 ساعت روز، 8 تا 10 ساعت از وقتش را پای بازی کردن میگذارد و باقی زمانش را هم به خوردن و خوابیدن میگذراند.
همین بازیهای خشن را انجام دادید که انقدر عصبی شدید!
باشد، قبول میکنیم که اطلاعات الآن در مورد ویدیو گیم، از نوع دوم استدلال یعنی استقرایی به دست آمده است. یعنی فلان موسسه آزمایشی ترتیب داده است که طی آن مشخص شده که بازیهای ویدیویی خشن روی رفتار گیمرها تاثیر میگذارند.
دوست داشته باشیم یا نه، با وجود این که ویدیوگیم سالیان سال است که وارد کشورمان شده، اما اکثر مردم درک درستی از آن ندارند و به شکل یک پدیدهی نو ظهور به این بحث نگاه میکنند. طبیعتا از آن جایی که برای والدین هر کودک و یا نوجوان، سلامت و آیندهی فرزندش از اهمیت بالایی برخوردار است، حالتی تدافعی نسبت به این موضوع خواهند گرفت و علت اصلی آن، نبود شناخت کافی نسبت به ویدیوگیم و اتفاقات حول آن است.
راه حل چیست/سخن پایانی
دهها استودیوی بزرگ و مطرح و صدها استودیوی مستقل وجود دارد که هر یک تفکری متفاوت دارند و تا با این استودیوها و تاریخچه و کارکنان و مغزهای متفکرشان آشنا نباشیم، نمیتوانیم به همهی آنها برچسب بزنیم که به قول خارجیها یک دیدگاه و هدف شیطانی پشتشان قرار دارد.
در سال ۲۰۱۷، انجمن روانشناسی ایالات متحده، گروهی را مسئول بررسی تاثیر ویدیوگیم روی گیمرها قرار داد و نتیجه تقریبا منفی بود ( گفته میشد تاثیرش مانند تاثیر خوردن موز بر خودکشی است!). ممکن است آزمایشهایی را هم در گذشته پیدا کنید که عکس این موضوع را نشان دهند و حتی دیده شده که در یکی از تحقیقات، یک گیم مود به خصوص از تتریس محکوم به عصبی کردن گیمرها شد.
این افکار را همین بازیها به خوردت دادهاند!
طبیعتا، باز هم اولین آیتمهایی که باعث میشوند فرد برونگرا و یا درونگرا باشد، عوامل هستند که تیپ شخصیتی او را شکل دادهاند. اما آیا بازیها به خودی خود افراد را گوشهگیر میکنند؟ مثال نقض میزنم. من تا حدی زبان انگلیسی را هنگام بازی کردن با پلیرهای انگلیسی زبان در حین بازیهای آنلاین آموختم و آنقدر با این افراد تعامل داشتم که در نهایت، توانستم به خوبی با آنها ارتباط برقرار کرده و سرانجام، کار تیمی و صحبت کردن حین بازی به شکل ناخودآگاه روی زبان انگلیسی من تاثیر گذاشته است و حتی باعث شده تا در دنیای حقیقی، راحتتر با دیگران صحبت کنم.
خب بگذارید که از همین ابتدای مطلب بگویم که نه! قرار نیست دوباره چیزهای تکراری بخوانیم و قرار است از زاویهای دیگر به این موضوع نگاه کنیم. چگونه؟!
مطالب علمی خود در مورد بازیهای ویدیویی، نقدها، بررسیها، اخبار، مسابقات و اتفاقات بزرگ را با اطرافیان خود به اشتراک بگذارید و کم کم آنها را با این موضوع به شکل یک پدیدهی نوظهور (حداقل در ایران) آشنا کنید و به نوعی، آنها را به درون تاریکی هدایت کنید و بعد چراغ را روشن کنید تا آنها نیز زیباییهای این دنیا را به چشم خود ببینند.
آیا گیمرها معتاد به بازیکردن هستند؟ آیا گیمرها گوشهگیر بوده و راحت گرم نمیگیرند؟ با گیمفا همراه باشید تا نگاهی به باورهای نادرست راجع به گیمرها بیندازیم.
اما میرسیم به لغت معتاد. تعریف شما از معتاد چیست؟ اگر ویدیوگیم را با چیزی مثل سیگار یا الکل مقایسه میکنید که قطعا اشتباه است چرا که مصرف این مواد به بدن آسیب میرساند و معتاد شدن به آنها نوعی بیماریست. اما اگر منظورتان عادت کردن است که خب چیز بدی نیست؟ آیا شما به استفاده از تلفن همراه خود، درس خواندن، ورزش کردن، کتاب خواندن و موارد دیگر عادت ندارید؟ آیا انجام این کارها بد است یا صرفا یک حرکت مفید در روتین زندگی شماست؟ ویدیوگیم هم چنین چیزیست و اگر کسی به بازی کردن علاقه دارد و هر روز آن را تکرار میکند لزوما به آن معنا نیست که به بازی کردن معتاد (به معنی لغوی منفی امروزی) شده است.
و سرانجام اژدر بلورین عجیب و غریبترین دیدگاه راجع به گیمرها در آکادمی گیمفا به شمارهی پنجم هدیه داده میشود! کتاب، فیلم، مجسمه، ویدیوگیم، موسیقی، همه و همه یک دیدگاهی پشتشان بوده که عرضه میشوند و بسته به سازنده، خواننده، نویسنده و بازیساز، این هدف میتواند متفاوت باشد.
میدانم، حق با شماست! تا به حال بارها دربارهی این موضوع صحبت شده که برای مثال فلان خصوصیتی که مردم به گیمرهای مظلوم (به شدت مظلوم!) در جامعه نسبت میدهند اشتباه بوده و دیگر حرف زدن در مورد آنها تکراری شده است.
اما درست است، ممکن است فردی به شکل بیمارگونه به بازی کردن معتاد باشد و همانند سیگار و الکل و مواد مخدر، این فرد باید درمان شود و مطمئن باشید که درصد بسیار بسیار کوچکی از 3 میلیارد گیمر شمرده شده تا به امروز به چنین بیماریای دچار هستند.
راستی، دیگران راجع به شما به عنوان یک گیمر چه دیدگاهی دارند؟ آیا توانستهاید آنها را نسبت به این موضوع آگاه کنید؟
منبع: https://gamefa.com/900418/5-%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%DA%AF%DB%8C%D9%85%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%87/
پس در بدترین حالت، یک سرگرمی مفید (در صورت استفادهی درست) و در بهترین حالت، یک حرفهی جذاب برای پیشرفت داریم و به هیچ عنوان وقت خودمان را در این راه تلف نمیکنیم. بله، گاهی ممکن است شخصی به شکل غیر طبیعی، تمام وقت خود را در روز پای بازیکردن بگذارد و خب، این موضوع دلیلی بر بد بودن صورت مسئله نیست و اگر شخصی صبح تا شب پای تماشای فوتبال و یا فوتبال بازی کردن باشد نیز در وضعیت مشابهی قرار میگیرد.
هر اتفاقی، دلیلی دارد و قرار نیست ناگهان آسمان در هم برود و آذرخش رخ دهد. حتما ابری بوده که بارور شده و در نهایت باعث شده تا آذرخش رخ دهد. حالا یک انسان اولیه را در نظر بگیرید و از او بپرسید چه شد که فلان جا آذرخش رخ داد؟
طبیعتا برای دریافت نمرهی خوب از هر درسی، اولین لازمهی آن درس خواندن است و وقتی آرش درس نمیخواند و نمیتواند میان مطالعه و بازی کردن یک تعادل مناسب پیدا کند، آیا علت آن بازیهای ویدیویی هستند؟
پس طبیعتا، هیچ دلیلی وجود ندارد که بازیهای ویدیویی به خودی خود موجب گوشهگیر شدن شوند و برعکس، ممکن است انسانهای گوشهگیر از آنجایی که توانایی برقراری ارتباط با دنیای بیرون را ندارند، به بازیها پناه برده باشند و اتفاقا این خوب است، چرا که به مرور زمان به آنها کمک میکند تا در جمعهای بیرونی، راحتتر حاضر شوند.
تستی به نام MBTI وجود دارد که یکی از دقیقترین تستهای روانشناسی برای دستهبندی افراد به شمار میرود و در آن، انسانها به 16 نوع تیپ شخصیتی طبقهبندی میشوند. برای مثال، افرادی با تیپ شخصیتی INTJ، درونگرا هستند و کمتر با جامعهی بیرون در ارتباطند و برعکس، افرادی که با ENFJ شناخته میشوند، برونگرا هستند.
در حال حاضر، بهترین راه برای مقابله با این مسائل، در مرحلهی اول، آشنا کردن اطرافیان با چیزی به نام «صنعت گیم» است. ویدیوگیم پرسودترین و بزرگترین سرگرمی دیده شده تا به امروز در تاریخ بشریت است و آنقدر طیف گستردهای دارد که باید حسابی در مورد آن مطالعه و به راحتی نمیتوان آن را قضاوت و یا بررسی کرد.
فوتبال را در نظر بگیرید. دو حالت برای فوتبال بازی کردن وجود دارد. یا داخل کوچه به همراه دوستانتان به بازی فوتبال پرداخته و اوقات فراغتتان را به این شکل سپری میکنید و یا در فکر خود رویای رسیدن به مسابقات جهانی را شکل میدهید و در جهت رسیدن به آن به شکلی حرفهای تلاش میکنید.
اما آیا هر کسی میتواند به صورت آزادانه و با هر دیدگاهی، هر چیزی که در سر دارد را به شکل بازی یا فیلم به جامعه تزریق کند؟ قطعا نهادهای نظارتی وجود دارند و تا جایی که ممکن است از ورود موارد غیر مجاز به این رسانهها جلوگیری میشود.
حال هدف این بازی میتواند از سرگرم کردن و کسب درآمد گرفته، تا به تصویر کشیدن یک دیدگاه و رساندن یک پیام و نظر به مخاطب و یا ترکیبی از این اهداف باشد که در نهایت در لایههای مختلف بازی به مخاطب انتقال مییابد.
قطعا آسمان و زمین را به هم خواهد دوخت که در نهایت با یک ذره علمی و شهودی که در سر دارد و آن یک ذرهی دیگری که ندارد و از تخیلش به دست آمده، یک دلیل موجهی پیدا کند و بگوید که حتما شما از زئوس بد گفتی و او هم خشمش را اینگونه به تو نشان داد!
به فعل انتهایی این جمله دقت کنید. شدید، یک فعل سوم شخص جمع است و یک جامعه را مورد هدف قرار میدهد. در علوم مختلف و به خصوص در منطق ریاضی، دو نوع نتیجه گیری داریم: استنتاجی و استقرایی.